غزل) خاتم انگشتری
شنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ
هست تو را خاتم انگشتری
شمس، قمر، زهره، زحل، مشتری
هیچ ندارد ضرر ای ماهیان
بهر شما آب و بر آن شُش تری
ترک و لر و مشهدی و گیل و فارس
آملی و ترکمن و ششتری
هست همه سوی کرامت روان
هست همه بهر سخا مشتری
خیز و تو هم پیش رو ای "شهسوار"
از چه سبب از همه خامشتری ؟
گر کسی اینجا بشناسد خودش
گو که: تو از جنّ و ملک خوشتری....
به به از این شعر و چنین قافیه
آخر او گشته همه اُشتَری !
لیک پسین قافیه ماند از شتاب
خسته و زانو زد چون اُشتُری !
۹۵/۰۸/۲۲
به به از این شعر و چنین قافیه !
...
موفق باشین.انشااله