حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان


مقدّمه: پاره ای پژوهشگران، به دلایلی واهی، در پی اثبات یکی بودن زرتشت زروانی بنیانگذار آیین زروان و بناکنندۀ رصدخانۀ نیمروز و تقویم بهیزکی -که مرحوم ذبیح بهروز در کتاب "تقویم و تاریخ در ایران" زمان دقیق تولّد او را به درستی محاسبه کرده و 1737 پیش از میلاد عنوان کرده اند-، با حضرت ابراهیم خلیل (علیه السّلام) می باشند و استنادشان این ابیات از شاهنامۀ فردوسی ست که:

«نشستم بر این تخت قرّخ پدر                         بر آیین طهمورث دادگر

بر آیین زرتشت پیغمبرم                                 ز راه نیاکان خود نگذرم

نهم پور زرتشت پیشین بُد اوی                       براهیم پیغمبر راستگوی».

هرچند مصرع نخست بیت آخر در برخی نسخه ها به گونۀ "نَهَم گفت زرتشت پیشین بر اوی" نیز آمده است، امّا حتّی اگر صورت قبلی را بپذیریم، باز دو معنا از آن برداشت می شود: 1- ابراهیم(ع) همان زرتشت است و جدّ نهم او عبارت از زرتشت پیشین. 2- زرتشت نوادۀ نهم ابراهیم(ع) است و زرتشت پیشین لقبی ست برای ابراهیم(ع). با نگاهی ساده به ابیات گفته شده، می توان دریافت از دیدگاه رسایی ادبی، معنای دوّم صحیح تر و بجا تر است و اگر در بعضی منابع تاریخی، از "ابراهیم زرتشت" سخن به میان آمده، منظور ابراهیم دوّم است نه ابراهیم اصلی [ع]؛ امّا با این وجود، به استنادات این گروه برای اثبات ادّعای خودشان نیز باید پرداخت. عمدۀ استنادات اینان، عبارت از سه قضیّه ای ست که در ادامۀ مطلب آمده و هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار می گیرد -ان شاءالله-.

 

1- تقدّس عنصر آتش و ارتباط آن با داستان ابراهیم(ع)

آتش از عناصر مقدّس در نزد زرتشتیان است و زروانیان آن را با نام "زور" (Zor)، سزاوار هدیه و فدیه می دانند و حتّی عدّه ای نام زرتشت را در اصل به صورت یونانی آن "زورو آستر" دانسته و مدّعی شده اند: زرتشت آیین آتش پرستی و ستاره پرستی را به هم آمیخته و اسمش نیز از آن برگرفته شده است (آسترو = ستاره)؛ که در اینجا منظور از این دو آیین، آیین زروان و آیین صابئین است که آتش و آب نماد این دو اند آنچنانکه صابئین مساکن و معابد خود را در کنار دریاها و آبهای روان بنا می نهادند، زروانیان نیز در کنار کوههای آتشفشان مسکن می گزیدند. حتّی سنّت چهارشنبه سوری نیز که شب آن با آتش و صبح آن -در بعضی مناطق- با آب در ارتباط است، به مناسبت داستان ابراهیم(ع) دانسته شده است.

بررسی:

الف- باید دانست در دین زرتشتی تنها آتش نیست که ستایش می شود. سه عنصر دیگر -آب و باد و خاک- نیز پایاپای آن مقدّس اند.

ب- علاوه بر آن، تقدیس آتش به طور خاصّ، مال آیین زروان است و بعد از آن وارد آیین دیرین ایرانیان شده است.

پس ادّعای یکی بودن ابراهیم خلیل(ع) با زرتشت زروانی نیز به همان اندازه می تواند از آن زروانیان باشد.

 

2- همسانی نام ابراهیم با برهما و یکسانی برهما با زروان

آیین برهمای هندی، نخستین هستۀ آیین زروان است و آیین زروان در واقع احیا شدۀ آیین برهما ست. از این رو مناسب خواهد بود که احیا کنندۀ آیین برهما نیز، نامش برگرفته از برهما باشد.

بررسی:

نام ابراهیم(ع) بنا به اتّفاق نظر مورّخین، برگرفته از ورهرام/ وهرام/ پرهام/ بایرام یا همان بهرام است. جابجایی "ر" و "ه" در اینگونه مواقع اتّفاق می افتد. بهرام نام ایزد پیمان یا ایزد جنگ بعدی ست که به سیّارۀ چهارم منظومۀ شمسی اطلاق شده است. ریشۀ آن را بای/بغ + رام دانسته اند، به معنای ایزد رام یا خدایگان رام. رام از ایزدان کهن هند و ایرانی بوده است. بغ نیز از واژه های اصیل پارسی باستان بوده که وارد ترکی هم شده است و معنی سرور و خدایگان می دهد. بایرام که در لهجۀ اورمیه بَیرام تلفّظ می شود، در ترکی امروز مطلقاً به معنی جشن و عید به کار می رود و بیشتر، عید نوروز از آن منظور می گردد؛ درستی این نظر، از دو جهت قابل اثبات است: الف- با توجّه به داستان ابراهیم(ع) که در روزی که جشن بود و همۀ مردم شهر به صحرا رفته بودند، بتها را در بتخانه شکست و این فراز از روایت امام صادق(ع) که آن روز مصادف نوروز بود و همچنین با استناد به یافته های جدید باستان شناسی مربوط به 4000 سال پیش، و نیز عطف به روایات اسطوره ای ایرانی، شکّی باقی نمی ماند که نوروز در بابل مقارن زمان ابراهیم(ع) هم جشن گرفته می شده است؛ بر پایۀ این توضیحات، احتمالاً ریشۀ اوّلیّۀ این عید بزرگ، جشنی بود که به افتخار ایزد رام گرفته می شد. از این رو شباهت نام بغ رام/ بهرام با ابراهیم می تواند در خور توجّه باشد. ب- در بابل باستان، پرستش اجرام آسمانی مرسوم بوده؛ چنانچه در داستان ابراهیم(ع)، مناظرات او را با خورشیدپرستان ، ماه پرستان و ستاره پرستان را می بینیم. علاوه بر آن، نام جدّ مادری اش نیز "آزر" بود که برگرفته از نام سیّارۀ سرخ می باشد که نماد آتش بوده و در در یونانی نیز آرِس و در رومی مارس/مارچ نامیده شده و در عربی به صورت "مرّیخ" درآمده است. دور از انتظار نیست که ابراهیم(ع) نیز در کودکی، نامش را از نام یکی از اجرام آسمانی -یعنی سیّارۀ بهرام- گرفته باشد. اساساً آتش با مرّیخ در ارتباط است، در حالی که سیّارۀ مقدّس زروانیان زحل است.

اینها در حالی ست که اثری از پرستش زمان یا همان زروان در بابل باستان -مقارن تولّد حضرت ابراهیم- نمی بینیم. اگر هم روی این حساب که بابل محلّ حضور و تلاقی کیش های مختلف بوده، اثری از این آیین در آنجا بوده باشد، این مسئله به آن اندازه اهمّیت نداشته که ابراهیم(ع) برای بیدار ساختن مردم با آنان نیز مجادله کند. ممکن است گفته شود ابراهیم به این سبب با آنان مجادله نکرده که خود یکی از آنان بوده است؛ امّا این شبهه نیز خود به خود با عنایت به ماجرای تعقیب ابراهیم(ع) به دست بابلیان و اقدام به اعدام او، باطل می شود.

 

3- ارتباط کعبه با زحل سیّارۀ مورد ستایش زروانیان

خانۀ کعبه که به دست حضرت ابراهیم(ع) بازسازی شده است، از چهار لحاظ با سیّارۀ زحل یا کیوان که مورد ستایش زروانیان است، ارتباط دارد: الف- شباهت نام کعبه/کعابا با نام کیوان.ب- صابئین در سراسر جهان، هفت بنای مقدّس داشته اند که هرکدام منسوب به یکی از اجرام آسمانی بوده و خانۀ کعبه واقع در مکّۀ معظّمه را نیز معبد زحل محسوب می کردند. ج- رنگ سیاه پردۀ کعبه که با رنگ طبقۀ هفتم برج نمرود که متعلّق به زحل بوده، یکی ست. د- بت لات که منسوب به زحل بوده و از بتهای عمدۀ عصر جاهلیّت به شمار می رفت، علاوه بر سیاهی رنگ، شکل مربّعی هم داشته است که این هردو از ویژگی های کعبه است.

 بررسی:

الف- کعبه واژه ای عربی ست و عمدتاً به دو معنی به کار می رود؛ یکی به معنی برجسته و برآمده، همریشه با کعب که به غوزک پا و زانو و برجستگی سینه اطلاق می شود. دیگری به معنی بنای مکعب شکل، چنانچه ابزار بازی "تاس/داش: در ترکی به معنی سنگ" را قدما کعبتین می گفته اند. هیچکدام از این معانی به کیوان ربطی ندارند.

ب- همۀ بناهای مورد ستایش صابئین، توسّط خودشان ساخته نشده اند و آنان به طور قراردادی، هر ادّعایی را در مورد هر ساختمانی می توانند مطرح سازند.

ج- این رنگ سیاه به کار رفته در پردۀ کعبه، در معنی اصلی آن رنگ شوکت و هیبت است و نه رنگ قهر و بلا که منسوب به سیّارۀ زحل است و در برج نمرود هم همان معنا را تداعی می کرده است. از این رو داماد نیز در مراسم عروسی، لباس رویی سیاه به تن می کند. علاوه بر اینکه سیاهپوشی کعبه، مسئله ای جدید است و ریشۀ کهن تاریخی ندارد.

د- ممکن است برعکس باشد؛ یعنی بت لات را به احترام خانۀ کعبه -که داخل آن قرار داشته است- به گونۀ سیاه و مربّعی ساخته باشند که این شکل و رنگ نیز ربطی به سیّارۀ زحل ندارد.


4- شباهت های جزئی دیگر

بعضاً شباهت های دیگری بین داستان زرتشت و داستان ابراهیم مانند سنگ زدن به اهریمن و ذبح کردن قوچ و... برای اثبت این یکسانی عنوان می شود، ولی باید توجّه داشت:

الف- اوّلاً این شباهت ها جزء موارد اثبات شدۀ تاریخی نیستند و ممکن است ساخته و پرداختۀ اعصار بعد باشند.

ب- ثانیاً ابراهیم(ع) به عنوان کسی که بعد از ذکر نامش در قرآن، دیگر از معرض تبدیل شدن به یک چهرۀ اسطوره ای و نیمه اسطوره ای درآمده و یک چهرۀ کاملاً تاریخی است، عناصر اصلی شخصیّت و زندگانی اش منحصر در موارد مشترک با زرتشت نیست؛ آن هم نه زرتشت اصلی یا زرتشت پیامبر (ع) که البتّه مهمترین اشتراکشان همان تبلیغ آیین توحید بوده، بلکه چهره های مبهم دیگری که در طول تاریخ زرتشت شناسانده شدند، از جمله زرتشت مورد بحث ما یعنی زرتشت زروانی.

***

نویسندۀ "پیامبر آریایی" در فصلی از کتاب خود که به این موضوع اختصاص داده است، ابیات پیش گفتۀ شاهنامۀ فردوسی را در راستای همان نظر سست اوّلیّه تفسیر کرده -هرچند از اشاره به نظر دوّم نیز غفلت نورزیده است- و روی این حساب، "زرتشت پیشین" را عبارت از جدّ نهم ابراهیم خلیل (ع) دانسته است؛ ولی ایراد کار آنجاست که برای اثبات هرچه بیشتر نظر خود، 8 را 9 جا زده تا با توسّل به شباهت نام ارپکشاد/ارفحشد با نامهای آرباسس/ارپکه و طهمورث/تخمه اورپه، نظر خود را به اثبات برساند؛ امّا همانطور که ذکر شد، خشت اوّل این استدلالات کج نهاده شده و جدّ نهم عبارت از "سام" است و نه ارفحشد! وی همچنین با پذیرفتن و همچنین قبولاندن بی چون و چرای نظر خود، زمانهای محاسبه شده توسّط پژوهشگران مختلف را برای «ابراهیم» -که او را برهمای دوّم می نامد- آورده است که حدوداً از 2200 تا 1900 پیش از میلاد در نوسان اند. در عین حال زمان محاسبه شده توسّط مرحوم بهروز برای زرتشت [زروانی] را نمی پذیرد! این در حالی ست که زمان ارائه شدۀ بهروز، کاملاً با نظر دوّم (اینکه زرتشت زروانی نوادۀ نهم ابراهیم خلیل است) مطابقت دارد.

 

نتیجه گیری: ابراهیم دوّم می تواند نام زرتشت حکیم یا به عبارتی زرتشت جادوگر باشد که آیین زروانی را بر پایۀ آیین برهمایی بنیان گذارد؛ ولی او -علی رغم همنامی و برخی شباهات دیگر- به هیچ وجه مطابقتی با ابراهیم خلیل (علیه السّلام) نداشته و ندارد. بلکه به احتمال بسیار بنا به آنچه از داده های منابع کهن بر می آید، نوادۀ نهم آن حضرت است که آیین انحرافی خود را تقریباً همزمان با ظهور حضرت موسی(ع) عرضه داشته و افرادی چون شمرون بن یساکار (=سامری) بر مبنای آیین او، دین موسی(ع) را در همان ابتدای راه تحریف کرده و باعث شکل گیری مکتب کابالا -به اصطلاح عرفان یهود- شدند و بعدها نیز نام ابراهیم(ع) و شهرت آیین او را به نفع خود مصادره کردند.


۹۵/۱۱/۲۷ موافقین ۲ مخالفین ۰
امید شمس آذر

نظرات  (۶)

ریدم تو نظریه اب

داستان زرتشت و سنگ زدن به اهریمن و ذبح کردن قوچ رو نشنیدی

یه سرچ کن بفهمی

و اینکه خیلی نادونی و هم از مفت خورای رژیم جمهوری اسلامی هستی

از قیافت معلومه خب
پاسخ:
زرتشت کسی رو به ریدن در نظریات دیگران و قضاوت از روی قیافه دعوت نکرده؛ تمام این شباهتها جای خودش درسته، ولی ابراهیم برخلاف چهره های اسطوره ای و نیمه اسطوره ای، عناصر شخصیت و زندگانیش منحصر به موارد مشترک با زرتشت نیست. وجه تسمیه ش رو هم قبلا حبیب الله نوبخت مورد بررسی قرار داده. توضیحات بیشتر هم خواستید ارائه میدم.
به صراحت در قرآن آمده نام پدر ابراهیم  آذر است
پاسخ:

نام پدر ابراهیم تارح و آزر جدّ مادری او بوده. گیریم پدر خودش باشه، مگر پدر زرتشت آذر گفته شده؟

سلام . صادقانه خدمتتون عرض کنم . من نه طرفدار نظریه زرتشت بودن حضرت ابراهیم هستم و نه بر خلافش .

و متنتون هم بدون غرض خوندم ولی باید عرض کنم استناداتتون محکم نیست . انتظار منطق قویتری بود

پاسخ:
سلام
هرجا از نظر شما ناقص بود، بفرمایید تا کامل کنم.

با سلام من نمیدونم رشته تحصیلی شما چیه اما بنده دانشجوی دکتری ادیان هستم و نظری راجع به یکی بودن زرتشت و حضرت ابراهیم ندارم اما برادر محترم شما همه چیز رو با هم مخلوط کردی زرتشت اصلا یک چیزه زروان چیز دیگه برهما و ایین هند یک چیزه زرتشت و زروان چیز دیگه اینها ربطی به هم نداردن بهتره یکم مطالعه خودتون رو بیشتر کنید این خیلی بده بدون اطلاعات و از روی شنیده هاتون همه چیز رو با هم مخلوط کردید و یک سری غلط و غلوط بهم پیوند زدید.

پاسخ:
سلام
من در این متن از مخلوط کنندگان انتقاد کرده م و عنوان مقاله بررسی دلایل یکی "نبودن" زرتشت زروانی با حضرت ابراهیم هست و نه یکی بودن.
در ضمن رشته تحصیلی بنده تاریخ هست.

سلام..

بطور کلی بحث در مورد پیامبران و تایید و تکذیب آنها هیچ ارزشی ندارد و واقعیتی جز انسانیت و حرکت به سوی خدا (بدون نیاز به هیچ واسطه انسانی) در روی زمین وجود ندارد و همه دچار جهالت شدیم...

شما نیز کاملا مشخص است دچار تعصب شدید که چنین بحثی را به راه انداختید، شاید هم به دنبال معروف شدن خود و وبلاگتان!  اگر اینگونه نیست لطفا بنشینید با خودتان تفکر کنید که اگر پیامبران راستین بودند چه اهمیتی دارد که نامشان چه بوده و که بودند؟ به دنبال هدف آنها باشید... آن هم نه هدفی که به آنها نسبت می دهند... هدفی که ندای درونتان به شما می گوید چیست؟

پاسخ:
سلام
باور نمیکنم.

این که مقاله مینویسن ک بگن زرتشت ابراهیم نیست، یه نکته بسیار مهم هم در پسش نهفته س اونم اینه ک، در این مورد یهودی ها مسیحی ها عرب ها سنی ها وشیعه ها باهم اتفاق نظر دارن و سعی میکنن ک با هر دلیلی بگن زرتشت ابراهیم نیست، چون در غیر اینصورت کل هویت دین یهود و اسلام امام های شیعه و عیسی مسیح زیر سوال میره و اینا کلا ایرانی میشن ب خاطر همین سعی دارن ک منحرف کنن و بگن نه زرتشت ابراهیم نیست

تمام قرآن های جهان رو بیاری چ اونی ک دست شیعه س چ اونی ک دست سنیه چ اونی ک دست وهابی چ اونی ک دست یهودی همشون تو ترجمه اون آیه یه پرانتز باز کردن نوشتن آررررررره البته خدا نفهم بوده بی سواد بوده بلد نبوده یه لغت برای عمو به کار ببره و منظورش از ابیها آزر عموی ابراهیم بود!!!!

پاسخ:
من برعکسشو عرض بکنم: این که شایعه میندازن که بگن زرتشت ابراهیم هست، یه نکته بسیار مهم هم در پسش نهفته س اونم اینه که ریشه ادیان ابراهیمی رو ایرانی معرّفی کنن؛ وگرنه نژاد حضرت ابراهیم نه عبری بود و نه عربی و به نوعی میشه گفت که ایرانی بود، ولی آیا ایرانی یعنی زرتشت؟! درباره نام پدر ابراهیم هم در بالا در پاسخ rira توضیح داده م. اینجا از رازی که مدّتها مخفی نگه داشته م رونمایی میکنم و اون اینکه: فکر نمیکنم ارسال کنندگان این ۶ کامنت ۶ نفر باشن و مسلّماً کمتر از این تعدادن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی