خداشناسی فلسفی (2)
ویژگی واجب بودن و مستقل بودن خدا را بررسی کردیم، اکنون ویژگی کمال مطلق بودن خدا را بررسی می کنیم؛
مثال 1: x می تواند روی میز جا بشود. در اینجا وصف، روی میز جا شدن است. این وصف، از آن دسته اوصافی است که می تواند از موصوف خود جدا شود. بنابراین ما در اینجا، از امکان داشتن وصف به ضرورت داشتن وصف نمی رسیم.
مثال 2: x کلمه ای است که دلالت بر انجام کاری در زمان گذشته می کند. وصف آن "دلالت بر انجام کاری در زمان گذشته" است. در اینجا از امکان داشتن وصف به ضرورت داشتن وصف می رسیم.
رابط بودن، از سری توصیفاتی است که امکان آن برابر با ضرورت آن است؛ یعنی از موصوف خود انفکاک پذیر نیست. امکان رابط بودن کافی است تا ما نتیجه بگیریم که ضرورتاً رابط است. موجود مستقلّ مطلق امکان ندارد رابط باشد.
از کجا بفهمیم که موجود مستقل، کمال مطلق است؟
- موجود محدود را در نظر می گیریم.
- اگر بتوانیم ثابت کنیم که موجود محدود رابط است، بدین معنی اشت که ضرورتاً باید رابط باشد.
- وقتی پی بردیم که موجود محدود ضرورتاً رابط است، پش طبعاً موجود ستقل نیز ضرورتاً مطلق است.
حال می خواهیم ضرورت رابط بودن موجود محدود را بررسی کنیم: موجود یا محدود است یا نامحدود و مستقل. چون که موجود مستقل امکان ندارد که رابط باشد، پس موجود محدود ضرورتاً رابط است.
«سیه رویی ز ممکن در دو عالم جدا هرگز نشد، والله اعلم».
اثبات یکتایی خداوند
اثبات یکتایی خداوند، در طول اثبات صفات قبلی است: واجب بالذّات => مستقل => کمال مطلق => یکتا.
طبق اصل سنخیّت، اگر به فرض دو موجود مستقل در نظر بگیریم که دوّمی معلول اوّلی نباشد، پس موجود مستقلّ اوّلی تمام کمالات موجود دوّم را ندارد، مثلاً بر او تسلّط ندارد. همچنین موجود مستقلّ دوّمی نیز همین نقص را نسبت به موجود مستقلّ اوّلی دارد. پس هیچکدام نامحدود نیستند. پس نامحدود نمی تواند دو تا باشد.
کمالات واجب بر دو گروه ذاتی و فعلی تقسیم می شوند که هرکدام از اینها هم به دو گروه ثبوتی و سلبی قابل تقسیم اند. برخی صفات خدا هستند که اگر معنای بالقوّۀ آن را در نظر بگیریم ذاتی و اگر معنای بالفعل آن را در نظر بگیریم فعلی اند؛ مانند: آفریدگار. نکتۀ مهم این است که ویژگی صفات فعلی مانند زمان و مکان به ذات خدا قابل تسرّی نیست.
جبر و اختیار
اختیار سه تا تعریف دارد: 1- تأثیر خواست فاعل در فعل خود. 2- انتخاب. 3- تأثیر خواست فاعل در فعل خود بدون وجود فشار عوامل بیرونی.
در تعریف اوّلی کاری نداریم که چند گزینه پیش روی فاعل است. در این تعریف فرشته اختیار دارد. فرشته تمایلی ندارد که گناه بکند. الکراه ان است که فاعل اصلی فاعل ظاهری را وادار به انجام کاری بر خلاف میل خود او می کند. اضطرار آن است که خود فرد در شرایط نامساعد مجبور شود دست به کاری بزند که خوش ندارد.
علّت غایی آفرینش
علّت فاعلی آفرینش جهان را بررسی کردیم، حال به علبت غایی آن می پردازیم؛
علّت غایی نخستین در تمام اعمال و افعال ما، حبّ ذات است که به خاطر آن می خواهیم به کمال برسیم. حبّ ذات، فاعل مختار را دو گونه به سمت کسب کمال سوق می دهد: 1- به دست آوردن کمال مفقود. 2- لازمۀ کمال موجود. فعل خدا برای به دست آوردن کمال مفقود نیست، لازمۀ کمال موجود است:
من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم.
وقتی خداوند می فرماید: «و ما خلقت الجنّ و الإنس إلّا لیعبدون»، غایت خود را نمی گوید، بلکه غایت انسان را می گوید.
پایان