اجتماع تک نفره
انسان، موجودی اجتماعی آفریده شده و به تنهایی قادر به ادامۀ زندگی خود نیست؛ امّا همان خداوندی که انسان را اینسان آفریده، خود به وی راه مدیریّت برخوردهای اجتماعی و -به طور خاص- رابطه با جنس مخالف را نیز یاد داده است. در جامعۀ امروز ما عدّه ای با این ادّعا که ما آدمهایی اجتماعی هستیم، حرمت حلال و حرامهای الهی را نادیده گرفته و حریم محرم و نامحرمی را زیر پا می گذارند. این گونه رفتارهای سست کنندۀ پایۀ خانواده تا چه اندازه با این ادّعا توجیه پذیر است؟ برای پاسخ باید توجّه داشته باشیم که: فرذ با فرد جمع شده و می شوند زوج، زوج بچّه دار شده و تشکیل خانواده می دهند، از تجمّع خانواده ها هم جامعۀ شهری و کشوری و بین المللی به وجود می آید. حال، این چسان اجتماعی بودنی است که از همان ابتدا با اعتقاد به اساس خانواده ناسازگاری دارد؟!
پس ادّعای مزبور، ادّعای بی پایه ای است؛ چون نخستین اجتماع انسانی، همان خانواده است و اجتماعی بودن با نفی اصل خانواده نمی خواند. آنها اگر دنبال نفسانیّات فردی خود هستند، بروند و اسم جدیدی برای خودشان پیدا کنند!