حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۳ مطلب در مهر ۱۳۹۴ ثبت شده است

حضرت امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند:

جوانمردى مهرآورتر از خویشاوندى است.


یک دوست دلسوز و جوانمرد به مراتب مهربان‌تر از یک خویشاوند صرف است. چون مهربانی یک جوانمرد طبیعی و خالصانه است اما مهربانی یک خویشاوند گاهی از روی ناچاری و رنج می‌باشد. بنابراین خصلت مردانگی و جوانمردی مهر و محبت آورتر است از نسبت خویشاوندی.

به نظر شما چه کسی برای جلب محبت سزاوارتر است؟

قطعا همه ما می‌خواهیم کسی ما را دوست داشته باشد که قدرت و ثروت زیادی داشته باشد تا هر وقت نیازی داشتیم به او رجوع کنیم. چه کسی بهتر از پروردگار عزیز متعال که قادر مطلق ، خالق همه ثروت‌های مادی و معنوی دنیا و مهربان‌تر از مادر است. بنابراین اگر در عبادت و بندگی خدا بدون ریا و خالصانه(در یک کلمه جوانمرد ) باشیم ، محبّت خدا را جذب خود کرده‌ایم ، خوشا به حال کسی که خدا را دوست دارد و خدا هم او را دوست دارد.

مظهر کامل دوستداران خدا ، اهل بیت علیهم السلام هستند. امام حسین علیه السلام عاشق خدا بود و خدا هم عاشق او ! مقام حضرت اباعبدالله علیه السلام آنقدر نزد خدا والا است که طبق فرموده پیامبر اسلام صل الله علیه و آله : أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَ‏ حُسَیْناً ؛ خدا عاشقان حسین علیه السلام را هم دوست دارد.

(برگرفته از وبلاگ گوهرنویس)
امید شمس آذر
۳۰ مهر ۹۴ ، ۱۲:۰۶ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

اسطوره ها

مرامنامۀ حزبی ملّت ها هستند

***

 

آنقدری که از رانندگان زن می ترسم

از خود مرگ نمی ترسم

***

 

ریاکار چیز دیگری ست

من یک مؤمن گناهکارم

***

 

با پیگیری مستمرّ سربازان گمام حضرت مهدی(عج)

سربازان گمنام امام زمان[=دجّال] شناسایی و رسوا شدند

***

 

کاه ؟

اینجا برایت از هیچ کوه می سازند

***

 

یک ؟

اینها احوالت را صفر کلاغ - چهل کلاغ می کنند

***

 

علی مطهری با کدوم چراغ سبز
این همه از خطوط قرمز رد میشه ؟
***

 

بدون هیچ توضیحی:

 

« هراست »

***

 

گفت:

زبان فارسی لهجه ای از لهجه های زبان عربی ست

گفتم:

اگه جرئت داری پیش میر جلال الدّین کزّازی این حرف رو بزن

***

 

حسین(ع) فدا شد، امّا زینب(س) نهضتش را به غایت رساند؛

من فدا شدم. زینبم کیست ؟

 

***

 

و خداوند تارهای صوتی زن را کوتاه آفرید

تا موهای سرش نریزد

***

 

- فلانی چجور آدمیه؟

: سؤال غلطه !

***

 
امید شمس آذر
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۸:۵۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

«آلبرت انیشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رسالۀ علمی خود با عنوان «دی ارکلارونگDie Erklarung»(به معنای بیانیّه) که در سال 1954م (۱۳۳۳ش) آن را در آمریکا و به آلمانی نوشته است، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کامل ترین و معقول ترین دین دانسته است. این رساله که توسط مترجمین برگزیدۀ شاه ایران و به صورت محرمانه صورت پذیرفته است، در حقیقت همان نامه نگاری محرمانۀ انیشتین با آیت الله بروجردی است.

اینشتین در این رساله، "نظریّۀ نسبیّت" خود را با آیاتی از قرآن کریم و احادیثی از نهج­ البلاغۀ امام علی(ع) و بیش از همه کتاب بحارالانوار علّامۀ مجلسی -که از عربی به انگلیسی و... توسط حمیدرضا پهلوی (فوت ۱۳۷۱ش) ترجمه و تحت نظر آیت الله بروجردی شرح می شده- تطبیق داده و نوشته است که: «هیچ جا در هیچ مذهبی چنین احادیث پر مغزی یافت نمی­ شود و تنها این مذهب شیعه است که احادیث پیشوایان آن نظریّۀ پیچیدۀ "نسبیّت" را ارائه داده، ولی اکثر دانشمندان آن را نفهمیده­ اند». از آن جمله، حدیثی است که علّامه مجلسی در مورد معراج جسمانی رسول اکرم(ص) نقل می کند که: «هنگام برخاستن از زمین، دامن لباس یا پای مبارک پیامبر(ص) به ظرف آبی می خورد و آن ظرف واژگون می شود. اما پس از این که پیامبر اکرم(ص) از معراج جسمانی باز می گردند، مشاهده می کنند که پس از گذشت این همه زمان، هنوز آب آن ظرف در حال ریختن روی زمین است». انیشتین این حدیث را از گرانبهاترین بیانات علمی پیشوایان شیعه در زمینۀ «انبساط و نسبیّت زمان» دانسته و شرح فیزیکی مفصّّلی بر آن می نویسد.

3میلیون دلار بهای خرید این رساله توسط پروفسور ابراهیم مهدوی (مقیم لندن) با کمک برخی از اعضاء شرکت­های اتومبیل بنز و فورد و... از یک عتیقه­ دار یهودی بوده وهم اکنون این کتاب ارزشمند در حال ترجمه از آلمانی به پارسی توسّط دکتر عیسی مهدوی (برادر دکتر ابراهیم مهدوی) و توأم با تحقیق و ارائۀ منابع مذکور در متن توسّط اینجانب(اسکندر جهانگیری) می­ باشد و بسیاری از متن آن ترجمه و تحقیق فنّی شده است. اصل نسخۀ این رساله اکنون جهت مسائل امنیّتی به صندوق امانات سرّی لندن -بخش امانات پروفسور ابراهیم مهدوی- سپرده شده و نگهداری می شود. توضیحات بیشتر و شمارۀ ثبت آن را برای اطّلاع خوانندگان در آغاز برگزیدۀ این کتابچه ارائه خواهیم داد.


پیشگفتار
در اوائل سال ۱۳۸۲ شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی (تولّد ۱۳۱۰ ش) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه­ داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رسالۀ گران­قیمت بالاخره موفّق شدند قرار داد خرید آن را از یک عتیقه­ دار یهودی به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماماً به خطّ خود انیشتین می­باشد، سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

-1000000 دلار بنز، به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.

-1000000دلار فورد، به افتخار این که در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان.اف.کندی  رئیس جمهور آمریکا (مقتول 1963م) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آیندۀ آمریکا دانسته است. حال آن که در 1954م (سال نگارش این اثر) هنوز ۷ سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی­های اینشتین به شمار می­رود. نیز شاید سرنخ­هایی از معمّای حیرت­ انگیز ترور زنجیره­ ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانوادۀ او نیز قربانی شدند؟ و چرا... ؟

-500000 دلار کنکورد، به افتخار جناب لاوازیه -مقتول 1794م در انقلاب یا شورش فرانسه- و نیز قانون بقای مادّۀ او که در این رساله بارها یاد شده است.


-500000 دلار تایتانیک، به یادبود کشته شدگان حادثه اندوهبار کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م)  -کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله- بخش­هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می­ شود.



شخصیّت های اصلی این رساله:


  • آلبرت انیشتین(فوت مشکوک 1955م)،
  • الکساندر فلمینگ(فوت 1955م)،
  •  آیت الله العظمی سیّد حسن بروجردی(فوت 1961م)،
  • نیلز بور(بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با انیشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد(فوت 1962م)،
  • جان.اف.کندی(مقتول 1963م)،
  • علیرضا پهلوی -مترجم و رابط- (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان«کا.گ.ب» شوروی در 1954م=1333ش: سال نگارش این رساله)،
  • حمیدرضا پهلوی -مترجم و رابط- (فوت 1371ش=1992م) که نیلز بور او را به انیشتین معرفی کرده و در آن زمان 22ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که: چرا سه تاریخ مرگ (1954- 1955 و باز 1955م) و نیز سه تاریخ مرگ(1961-1962-1963م) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده(انیشتین) با همکار اصلی او در این نگارش(الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال مرده اند؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها(ع.پ) در همان سال نگارش بر اثر سقوط هواپیما جان داد؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر(ح.پ) به نامهای بهزاد و نازک در سنّ جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟ و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی(انیشتین) حدود نیم قرن!! مخفی بماند و چرا «صندوق امانات سرّی انگلیس» به بهانۀ پرهیز از ایجاد «یک رولوشن(=انقلاب)خطرناک مذهبی» اجازۀ تکثیر این اثر علمی-مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟


گزیده ­ای از آخرین رسالۀ اینشتین: (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیّه)

ترجمه: دکتر عیسی مهدوی

 تحقیق و پیشگفتار و پاورقی: اسکندر جهانگیری


سرآغاز متن کتاب، اوّلین عبارت کتابچۀ اینشتین خطاب به آیت ­الله بروجردی این عبارت آلمانی است:

« Herzliche Gru``&e von Einstein (=هرتسلیش گروشس فن آینشتاین) با صمیمانه­ ترین سلام­ ها از اینشتین محضر شریف پیشوای جهان اسلام جناب سیّد حسین بروجردی؛
پس از ۴۰ مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیّع ۱۲امامی[1] را پذیرفته ام، که اگر همۀ دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتّی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است، ماه مرتس( مارس)[2] از سال 1954[3] است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت)سال 1946 یعنی حدود ۸سال قبل[4] بود. خوب به یاد دارم که وقتی در ۶ آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید[5]، اکتشاف فیزیکی من را -که کشف نیروی نهفته در اتم بود- همچون صاعقه ­ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت، من از شدّت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه­ ای بین المللی به امضا و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد، ولی ثمرۀ آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدّی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع­بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی(بعدی) نیز می­ نویسم همانگونه که آقای بروجردی -مقیم شهر قم در ایران- می­ دانند: من در آوگوست 1939[6] طیّ نامه­ ای به روزولت -رئیس جمهور وقت آمریکا- او را از پیشرفت آلمان نازی -که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود- در مسئلۀ شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطّلع ساختم و اکیداً به او(روزولت) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز... باید ابرقدرتی چون آمریکا -که به نظر من عاقل­ترین و... خونسردترین ابرقدرتهای دنیای فعلی است- سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی -در شکافتن هستۀ اتم- بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد. چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته -یعنی آدولف هیتلر نژادپرست خونخوار- آن(بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی­ شود، حتماً متوسّل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می­ دهد. امّا وقتی آمریکا... آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد، دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی­ توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز -که آغاز دورۀ پاپی وی بر مسیحیان کاتولیک جهان  از همان سال 1939 بود- فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که: «هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ -حتّی با خود نازی­های آلمان- استفاده شود»، سپس من نامه­ ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سیّد ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی) -که مقیم نجف بودند- نوشتم، ایشان نیز در جواب گفتند که: «از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی­ ها بهراسند و دست به حملۀ اتمی به هیچ کشوری نزنند. ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلّی ممنوع است و هرگز نباید از آن -به نحو ابتدایی- استفاده شود، حتّی علیه خود آلمان نازی. باز تأکید می­کنم تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحۀ متعارف با آلمان نازی مقابله کرد».

آری! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود. به حکم چنین بزرگ­مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من(اینشتین) ناچار بودم که روزولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من، جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد. امّا افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانۀ دیگر افتاد و توصیه­ های من و روزولت را از یاد برده، دچار وسوسۀ شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در ۶ اوگوست 1945  -که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد می برد و صلح جهانی در حال استقرار بود- این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند!! بمبی که به قدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدّل به خاکستر کرد!! احساس می­ کنم که هر گاه به یاد این حادثه می­ افتم، چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می­شود و پیرتر می­شوم!! و من همان طور که در جنگ اوّل جهانی بین سال­های 1914-1918 در صدد ارائۀ طرح صلح جهانی بودم و موفّق نشدم، در این ۶سال سیاه جنگ دوم 1939-1945 نیز دائماً در تکاپو بودم که به نحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم. باز هم نتیجه نگرفتم!! گویا شکافتن هستۀ اتم بسیار آسان­تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! به راستی که این موجود دوپا ! سرسخت­ ترین موجودات جهان است !!... و در مقیاس­های کوچک­تر نیز همواره ناکام بوده­ ام؛ هنگامی که ورزش­های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها... از شرق وحشی بی­ تمدّن و خرچنگ خوار -یعنی چین و ژاپن و کره- به اروپا و آمریکا آمد، من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می­ کردم که چنین آداب و رسوم وحشیانه­ ای، خشونت را در جامعه رواج می­دهد... ولی همه مانند دیوار گچی ! به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی(آقای بروجردی) برای من در جواب نامۀ "ایکس-۲۵" مرقوم فرموده­ اید «در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتّی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است !!». آری! سیاست فقط فکر لحظه­ه ای هیجان­ آور را در سر می­ آورد. حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می­ آورد!! و اکنون ای جناب... بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان، بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ وایتسمن (رئیس وقت رژیم صهیونیستی) هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را -که رسماً و علناً به من(اینشتین) پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیادیده و مهاجر از وطن می­دانستند- بپذیرم؟ ، خود در جواب نامۀ "ایکس-۳۲" فرمودید: «انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی­ پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است. پس شما خود را آلوده سیاست نکنید». لذا من(اینیشتن) نیز به بهانۀ اشتغالات علمی، این پیشنهاد را رد کردم ».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] Zwo'Lffach
[2] Ma'rz
[3] برابر با اواخرسال 1332ش یا اوایل سال 1333ش
[4] August تقریبا برابر با مرداد ماه 1325ش
[5] احتمالا منظور وی: هاری ترومن(1945-1953) است
[6] تقریبا برابر با مرداد 1318ش
منبع: تبیان
امید شمس آذر
۲۰ مهر ۹۴ ، ۱۹:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
حضرت علی علیه السلام درباره فلسفه بعضی احکام شرع می‌فرمایند:

... و نماز را براى پرهیز از خود بزرگ دیدن، و زکات را تا موجب رسیدن روزى شود، و روزه را تا اخلاص آفریدگان آزموده گردد... و امامت را تا نظام امت پایدار باشد، ... .


حضرت مهمترین اثر و فلسفه نماز خواندن را پرهیز از خودبینی  و تکبّر معرفی می‌فرماید. چون عنصر اصلی نماز  تواضع ، خشوع و اظهار بندگی و عجز در درگاه خدای قادر متعال است. نماز هر چه خالصانه‌تر و عاشقانه‌تر باشد، بیشتر در هم شکننده نفس سرکش و متکبر انسان است.

خداوند زکات را واجب کرد تا موجب رسیدن روزی شود چگونه ؟ مگر می‌شود؟! پرداخت  زکات و خمس  در نگاه اول و مادی باعث کم شدن سرمایه و محصول می‌شود اما در نگاه توحیدی و علوی باعث برکت در اموال و محصولات کشاورزی خواهد شد. باور کنیم که همه چیز دنیای مادی نیست، باید به علل و اسباب غیر طبیعی و عالم غیب هم ایمان داشت.

یکی از عالمان وارسته نقل می‌فرمود که در یکی از شهرها تمام باغ‌های میوه را سرما زد و از بین برد ، فقط یک باغ کوچک بین آنها سالم باقی ماند. بعد از تحقیق و بررسی علل این واقعه توسط سازمان جهاد کشاورزی، تنها چیزی که فرق بین این باغ با باغ‌های دیگر بود تنها یک کلمه بود: صاحب باغ اهل محاسبه زکات و خمس خود بود و هر سال واجبات مالیّه خود را پرداخت می‌کرد.

خداوند متعال در آیه ۳ سوره بقره متقیّن را اینگونه معرفی می‌کند: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون‏. آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق می‌‏کنند.


(برگرفته از وبلاگ گوهرنویس)
امید شمس آذر
۱۸ مهر ۹۴ ، ۱۲:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

پارادوکس(؟) :

 

ای دختره دروغگو!

اگه قصد داشتی ادامه تحصیل بدی،

پس چرا پا شدی اومدی دانشگاه ؟!!

***

 

چطور است که:

دختران تا ازدواج نکنند زن نمی شوند،

ولی

پسران باید اوّل مرد شوند بعد ازدواج کنند ؟؟

***

 

مردم ایمیل هاشون رو چک میکنن

ما هرزنامه هامون رو !

***

 

- قصدش نیست یا حسّش نیست ؟

: هردو ش هست، پولش نیست !

***

 

و ... زدند

و ... زد خدا

و خدا بهترین ... زنندگان است

***

 

تنهایی یعنی اینکه:

تماس های دریافتی ناشناس رو زودتر از آشنا جواب بدی

***

 

دختر-پسرهای امروزی:

 

یه دل میگه ماده م، ماده م

یه دلم میگه نرم، نرم

.

.

.

.

 

***

 

احمدی نژاد یعنی مشایی،

مشایی یعنی احمدی نژاد؛

و هر دو یعنی روحانی

***

 

وزیر کشور:
حدود 1میلیون و 300هزار معتاد در کشور داریم؛
.
.
.
.
ببینم،
چقدر مونده تا ارتش 20میلیونی تکمیل بشه؟

***

 

به بعضی ها باید گفت:
برای ما مارمولک بازی در نیار
ما خودمون تمساحیم
***
 

گاهی وقت ها ما به خودمان هم دروغ می گوییم

ولی خدا خودش را می زند به باور کردن

***

 

امام خمینی(ره) که فرمودند:

"سپاه چشم من است"،

منظورشان چشم راست بوده یا چشم چپ ؟!

***

 

 

امید شمس آذر
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۹:۵۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

بله! این چهار سال هم گذشت.... . ولی من به شصت سال دیگر فکر می کنم که پیرزنی روی صندلی راحتی نشسته و نوه اش -که دیوان اشعار مرا در دست دارد- می گوید:

"مادربزرگ! اینجا نوشته: اون مرحوم کارشناسی تاریخ رو اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ تو دانشگاه اورمیه گذرونده. بذار حساب کنم ببینم اون موقع شما چند سالتون بوده؟.... اِ! اینجا رو ببین! نوشته: این شعر رو در وصف..................".

حالتان آن روز دیدنی ست !

امید شمس آذر
۱۷ مهر ۹۴ ، ۱۳:۴۵ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

آه هایم

تازه خالص می شوند

امید شمس آذر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۳۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

انجام واجبات و ترک محرّمات از انجام مستحبّات و ترک مکروهات افضل است؛ زیرا اوّلی یعنی: خدایا! من به حرف تو گوش می کنم.

ولی دوّمی یعنی: خدایا! من بندۀ ویژۀ تو هستم، هوایم را داشته باش !

امید شمس آذر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

اینجا دیگر کجاست؟

سرت را پایین بیندازی، می گویند: گاو است. بالا بگیری، می گویند: گرگ است...

ما نه گرگیم و نه گاو -خودمان می دانیم چه هستیم-. بگو: شما مراقب "گرگ های گاو نما" باشید !!

امید شمس آذر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۷:۱۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

شنیدن نام خدا زیباست،اما بعضی وقت ها دلگیر کننده است؛

حدود ساعت۹ - ۹:۵ سوار تاکسی شده ام، کرایه را می دهم دست راننده، می گوید: بسم الله الرحمن الرحیم...!!

واقعاً که... . آن وقت بگویید که چرا بازار ما را به جای تولیدات ملی، جنس های بنجل چینی تسخیر کرده؟!

امید شمس آذر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۸ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

زرد چیست ؟

جز همان سبز است،

امّا

فاقد آبی ؟!

امید شمس آذر
۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۱ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حضرت امیر علیه السلام درباره راه رهایی از فقر  می‌فرمایند:

چون تنگدست شدید به صدقه دادن، با خدا سودا کنید.


در نگاه اول و مادی با عقل جور در نمی‌آید که انسان فقیر برای رهایی از فقر ، اندک پولی هم که دارد را صدقه بدهد. اما حضرت تنها راه رهایی از فقر را صدقه دادن می‌داند! چگونه؟!

کسی که با نیّت خالصانه و بدون ریا ، به اندازه وسع مالی خود صدقه می‌دهد، حتما خدا را در نظر داشته و معامله با خدا کرده است. و خدا به اندازه لطف و کرم بی‌نهایت خود این فرد را پاداش می‌دهد. گوشه‌ای از فوائد صدقه دادن پنهانی که بدون ریا هم هست را از بیان حضرت علی علیه السلام ببینید: ... صدقه‏ دادن‏ پنهان از چشم مردم، که آن آتش برخاسته از نابکاری‌ها و اعمال ناروا و نیز غضب و خشم خداوند عزّ و جلّ را فرو می‌‏نشاند...[1]  . این گناهان ماست که خشم خدا را برمی‌انگیزاند و برکت را از مال و جان ما می‌برد، با صدقه دادن پنهانی، آتش خشم خدا خاموش می‌شود و برکت به مال و جانمان سرازیر می‌شود.

(برگرفته از وبلاگ گوهرنویس)

امید شمس آذر
۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ضرب المثل­ها آینه فرهنگ واندیشه مردمان در سیر تاریخ است. بسا مثل­هایی که در کوتاه­ترین عبارت و ساده­ترین کلمات، تجربه چندین قرن زندگی مردمی را در تلخی­ها و شادکامی­ها در خود به امانت نگه داشته باشند. به لحاظ معرفتی و دانشوری نیز پاره­ای از این مثل­های رایج، جهانی از درک و دانش­اند. راز ماندگاری امثال و حکم را باید در محتوای غنی و قالب هنری آنها جست. به واقع، تمثیلات بومی و ملی، حامل جهان معرفتی و فرهنگی مردم یک منطقه یا سرزمین است و بدین رو هیچ محققی برای مطالعه در فرهنگ ملتی، بی نیاز از مراجعه به مجموعه­های مکتوب و شفاهی ضرب­المثل­ها نیست. دفاع هشت ساله مردم ایران نیز خود بهترین نمود عینی  حضور عملی این مجموعه ارزشمند ( ضرب المثل­ها بوده وهست؛ بهمین جهت از این منظر می­توان رفتارمردمان کشورمان در مواجهه با این پدیده ذاتا ً شر و تحمیلی به پیکره میهن­مان را دید و تحلیل کرد.

دفاع مقدس، فقط یک واکنش ملی نبود که تنها از همین منظر نگریستنی باشد؛ بلکه بیش از ملیت و خاک و نژاد، مبتنی بر باورهای قلبی انسان مسلمان به آموزه­های دینی و ارکان حیات معنوی خود بود. با وجود این، عناصر بومی و ملی  نیز در این واکنش مقدس، بی نقش و اثر نبود و اگر کسی بگوید دفاع­مقدس، همه قابلیت­های ایرانی مسلمان و شیعه را در عرصه حیات معنوی بارور کرد، پذیرفتنی است. برای مطالعه روحیات و رفتارشناسی مردم مسلمان ایران در هشت سال دفاع قداست بارشان، منظرهای مختلفی را می­توان گشود که بررسی ضرب­المثل های فارسی یکی  وجوه آن است. بدین رو آنچه در ذیل می­خوانید، ذکر برخی مثل های رایج در زبان فارسی است که حاکی از تجربه­ها و آموخته­های مردم ایران از این زاویه دید در مسئله جنگ است و همه این تجربه­های ارزشمند و باشکوه در دفاع­مقدس این مرز و بوم، تبلور یافت. در واقع می­توان مدعی شد که تجربه­های مردم کشوری در هر امری، سرمایه آنان در مواجهه با رویدادهای فردی و اجتماعی زندگی است و این تجربه­ها گاه در قالب شعر و گاه ضرب­المثل و گاه مدخل­های فرهنگ­نامه­ها می­تابد و البته گاه نیز در صندوق سینه­ها خاک غربت می­خورد.

جنگ از الفاظ خیزد، وز معانی آشتی: هر گاه جنگی رخ داد، هر دو سوی جنگ یا یکی از دو سوی آن، اهل معنا و معرفت نیست؛ زیرا هرگز میان مردمی که از ظاهر دنیا گریخته و نقبی به درون عام معنا زده­اند، نزاعی در نمی­گیرد. چنین است که سعدی نیز می­گفت هزار درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. دفاع سراسرِ جوانمردانه مردم مسلمان ایران در برابر وحشیانه ترین هجوم قرن نیز از نوع جنگ­های است که لفظ پرستانِ دنیادوست با معناگرایان دارند.

جنگ از سرِ شُخم، آشتی از سرِ خرمن:این ضرب المثل، نشانی مردمی را می­دهد که هنگام کار و سختی، سر جنگ دارند، اما هنگام چینش محصول، سهم خواهی می­کنند. فرهنگ وطنی ما، کسانی را که چنین منش و روشی دارند سرزنش می­کند. به راستی که دفاع مقدس، از این گونه شماتت­ها و سرزنش­ها بری است؛ زیرا در روزگار سخت دفاع، همگی حضور یافتند و در پایان نیز همه­ی مردم، طعم شیرین غیرت و ایستادگی را چشیدند. رزمندگان جنگ از همه طبقات اجتماعی بودند و از عامی ترین تا فرهیخته­ترین شهروندان میهن در جبهه­ها حضور رساندند تا خوشه خوشه بر خرمن عزت خود بیفزایند. به واقع باید دفاع مقدس را مصداق یکی دیگر از امثال رایج دانست که می گوید: «وقت شادی در میان، وقت جنگ اندر کنار». این ضرب المثل، قدرت بیشتری برای نشان دادن ماهیت جنگ­تحمیلی دارد؛ زیرا مردم مظلوم و مسلمان ایران در غم و شادی، یکدیگر را رها نکردند و اکنون نیز بسی کمتر از آنچه سزاوار و سهم­شان است، خواستارند.

جنگ اول به از صلح آخر: صلح، نیکو است، اما اگر مقدمه و زمینه ساز جنگی دیگر نباشد. صلحی که خود آبستن جنگ است، بهتر از جنگی نیست که نوید صلح پایدار می­دهد. این سخن، فلسفه اصرار مردم ایران و پیشوای فقیدش(ره) در همه سال­هایی بود که دیگران سخن از صلح می­گفتند و ایران عزم جنگ تا رفع فتنه داشت. رزمندگان ایران و فرماندهان دفاع مقدس، نیک می­دانستند که صلحی که همچون اصل جنگ تحمیلی باشد، چندان نمی­پاید و زودا که به جنگی دیگر بینجامد. بدین رو همه هم و نیروی خود را صرف آن کردند که این جنگ اول را به جایی برسانند که جز صلح دائمی را ثمر ندهد.

جنگ را شمشیر می­کند، معامله را پول: این سخن بدان معنا است که در جنگ باید جنگجو و دلاور بود و در تجارت اهل معامله عکس آن، یعنی جنگجویی در تجارت، و معامله گری در جنگ، به زبونی و زیان می انجامد.اقتضای مقاومت دلیرانه آن است که تکیه بر شمشیر خود کرد و معامله را گذاشت برای آنان که در اندیشه مال اندوزی و ثروت افزایی­اند. در جای خود و در وقت لازم، از معامله و تجارت پیشگی هم گریزی نیست؛ اما این دو، عرصه های جدا از هم دارند و نباید در کار یکدیگر دخالت کنند. آفت دفاع، سپردن سرنوشت آن به دست کسانی است که جهان را بازار می­بینند و در همه حال آماده معاملات خرد و کلان­اند. اگر دفاع مقدس، شرف افزود و عزت آورد، از آن رو بود که بر شمشیر شجاعت و غیرت تکیه داشت، و تجارت را به اهل و زمانش سپرده بود:

تیغ چوبین را مبر در کارزار

بنگر اول، تا نگردد کارْ زار

جنگ را باشد دو سر؛ یا فتح باشد یا شکست: پیر راحل(ره) می­گفت: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.» زیرا نیک می دانست که جنگ و دفاع، فراز و نشیب دارد و در همه صحنه­ها توأم با پیروزی­های ظاهری نیست؛ چنان که از مولا(ع) نیز نقل شده است که: یعنی جنگ را فراز است و نشیب. این مَثَل، به گونه­ای دیگر نیز ثبت شده است: جنگ، برد و باخت دارد. این مثل ها و بیانات، گویای آن است که رزمندگان نباید هماره توقع ظفرمندی در همه مراحل جنگ را داشته باشند؛ بلکه آنچه حتمی است پیروزی نهایی در پایان مقاومت است. به قول حافظ:

صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیم اند

بر اثر صبر، نوبت ظفر آید

جنگ زرگری میانجی ندارد: آنان که آن روزهای سرخ را به یاد دارند، به خاطر می­آورند که هر روز و از هر سو میانجی­های غربی و شرقی، می­آمدند تا بر آتش مقاومت ایران، آب سرد تسلیم بریزند، اما چنان نشد که آنان می­خواستند؛ زیرا آن دفاع غیرتمندانه از سر سودجویی و زرگری مآبی نبود که با آمد و رفت میانجیان فرو نشیند و کار را در نیمه رها کند.

حسن کلام اینکه ضرب المثل­های هر ملتی و مردمی استراتژی های آن ملت و مردم در همواره تاریخ، زمان و مکان­های گوناگون و عرصه کار زارهای مختلف بوده و هست. دفاع بارزترین عنصر در این میان است که تاریخ وطنی ما خود شاهد همیشه سیال استراتژی مردمی در چگونگی عمل این عنصردر بطن خود( تاریخ وطن) بوده­است: استراتژی مردمی دفاع!
امید شمس آذر
۰۹ مهر ۹۴ ، ۱۳:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر