حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

ننه م دوشوب یئرلره
دده م چیخیب چؤللره

یاریم به هاواخ گله
«باغچامیزدان گول دره» ؟


امید شمس آذر
۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۳۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر
توی تاکسی نشسته بودم که راننده نگه داشت و دختر نوجوانی با حالتی مضطرب داخل آمد و نشست. تا در را بست، بوی آرایش غلیظ و لایۀ ضخیم کرم فضای کوچک تاکسی را پر کرد. هنوز چند متری بیشتر راه نیفتاده بودیم که گفت: "آقا! نگه دارید، شرمنده، یادم رفته کتابم رو بیارم"!! عازم کلاس زبانی_چیزی بود. با این حال کتاب یادش رفته بود، ولی کرم یادش نرفته بود. به کجا می رویم؟!

امید شمس آذر
۳۰ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۲۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

وقتی می‌بینیم و می‌شنویم که:

  • فقط فرزندان فرهنگیان می‌توانند وارد دانشگاه تربیت معلّم شوند؛
  • فقط فرزندان نظامیان می‌توانند در برخی رشته‌های دانشگاه افسری تحصیل کنند؛
  • در بسیاری موارد، فقط فامیل‌های درجۀ یک کارمندان دولت می‌توانند وام بانکی دریافت کنند؛
  • در آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش، دستگاه‌های دولتی و بخش خصوصی، مادّۀ امتحانی زبان انگلیسی به جای سؤالات تخصّصی هر رشته -که داوطلبان 4 یا 6 سال یا بیشتر در دانشگاه با آن سروکار داشته‌اند- شامل سؤالات عمومی است که غالباً مربوط به کلاس‌های زبان بیرون از فضای تحصیل است، کلاس‌هایی که معمولاً فرهنگیان و کارمندان و سرمایه‌داران موفّق می‌شوند فرزندان خود را به آن بفرستند و با توجّه به این واقعیّت مهم که مادّۀ تعیین‌کنندۀ رتبۀ علمی در این آزمون‌ها هم همان زبان عمومی است، نتیجه این می‌شود که فقط فرزندان این قشرها می‌توانند جانشین پدران خود شوند؛
  • و موارد فراوان دیگر از این دست؛

سؤالی به ذهن همگی‌مان می‌رسد که: آیا این وضعیّت خوب است یا بد؟ اگر بد است، باید فوراً برچیده شود و اگر خوب است و با توجیهاتی از قبیل جوانب امنیّتی قابل رفع و رجوع است، پس اینقدر به نظام اجتماعی ساسانی و شیوۀ کشورداری خسرو انوشیروان در 1500 سال پیش گیر ندهیم. متشکّر.


امید شمس آذر
۲۹ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۱ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۴ نظر
حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) می‌فرمایند: «زیرکترین مردم کسی است که علم دیگران با علم خود جمع کند».
علم، آن است که از بدیهی ترین معلومات حضوری که همان اطّلاع ما از وجود خودمان باشد و معلومات دیگری که به دنبال آن می آید، یکی یکی به معلومات حصولی برسیم و در هر مرحله معلومات قبلی را با تمام تعداد جایگشت‌هایی که می تواند داشته باشد، به معلومات قبلی بیفزاییم. اینکه: من هستم، حال که هستم از کجا آمده‌ام؟ اگر خودم خودم را به وجود آورده‌ام، از این بهتر خلق می‌کردم. از عدم هم که چیزی به وجود نمی‌آید، پس خالق دانا، قدرتمند و مهربانی بوده که مرا آفریده است. در ادامه، سؤال از علّت این آفرینش پیش می‌آید و بدینگونه از علم به خود به علم به خدا و معاد و نبوّت و شریعت و سیاست و بسیاری مفاهیم دیگر می‌رسیم که جمع آنها با یکدیگر نیز به همراه ادراکات اوّلیّه‌ای که از دنیای اطرافمان داریم، دانش ما را کامل می‌کند. در اینصورت، از مطالعۀ تمام وقت هم بی نیاز خواهیم شد و به جای مطالعه، بیشتر بر روی اندیشیدن تمرکز خواهیم کرد. افرادی که در این مسیر، به جای حرکت از پایین به بالا، از بالا به پایین می روند، ممکن است معلومات عمومی فراوانی داشته باشند، ولی معلومات خصوصی چندانی نخواهند داشت و نمی توانند اندیشمند و صاحب نظر تلقّی گردند. نشانۀ آن نیز این است که برخلاف باور به ماهیّت ذاتی علم که هرچه بخشیده شود، افزونتر می‌گردد، همواره بیم دارند که معلومات خود را در اختیار دیگران قرار دهند؛ بیم آن که یادگیرندگان، از خودشان سبقت بگیرند و این دلیلی بر جمود و بی‌تحرّکی خودشان در این عرصه است. آنانی که می‌دانند بسیارند، ولی آنانی که می‌دانند چه می‌دانند اندکند!

امید شمس آذر
۲۷ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲ نظر
ایده‌ها
از انگیزه‌ها بیرون می‌آیند
***

گلستان سعدی:
یک دورۀ کامل اخلاقیّات اسلامی
طبق ذائقۀ ایرانی
***

اسرائیل
خنجری است که به پای جهان اسلام کوبیده‌اند
تا به زمین دوخته شود و توان راه رفتن نداشته باشد
***

خطر اینکه تا در گوگل میزنی "س" حدس میزند "سکس"
آنجا معنادارتر میشود که تا در ادامه مینویسی "سا" می‌آورد "سازمان سنجش"
***

اینکه روی شیشۀ همۀ دکانهایی که عسل میفروشند
مینویسند: طبیعی،
غیر طبیعی نیست؟
***

تا زمانی که تعریفمان از افراط همان عدم اعتدال
و تعریفمان از اعتدال همان عدم افراط باشد،
چطور می‌توانیم عدّه‌ای را افراطی و گروهی را معتدل بنامیم؟
***

اگر ازدواج گذشته از انگیزۀ مادّی ارضای جنسی
به انگیزه‌هایی معنوی چون تکمیل دین و عمل به سنّت پیامبر(ص) صورت می‌گیرد،
پس چرا مقدّماتش تماماً مادّی است؟!
آیا در این‌صورت زنا به مراتب به‌صرفه‌تر و کم‌هزینه‌تر نیست؟!
***

به یکی هم میگن: با "روغنی" جمله بساز،
میگه:
برو غنی شو اگر راحت جهان طلبی!
***

- شطرنج بلدی؟
: قواعدشو بلدم، شگردهاشو بلد نیستم.
***

- تو باهوشی.
: تو هم باهوشی که فهمیدی من باهوشم.
***

بیچاره مردم فارس که تا میان اسم شهرستانهای استان خودشونو حفظ کنن
بازم بهش اضافه میشه!
***

ملّت خودشان انتخاب کنند از بین:
کسانی که خونشان را کرده‌اند در شیشه
و کسانی که "شیشه" را کرده‌اند در خونشان.
***


 
امید شمس آذر
۲۶ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۰۲ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
ملّاصدرا در مورد فریفته شدن اکثریّت بنی‌اسرائیل توسّط جادوی سامری، آورده است: "کسانی که به خاطر معجزه به موسی(ع) ایمان آوردند، با سحر سامری هم از راه منحرف شدند. آنانی که به حکم عقل ایمان آورده بودند، بر راه خود ثابت ماندند". قرن ما قرن امام خمینی(ره) بود و انقلاب اسلامی ما معجزۀ قرن. طاغوت که دشمن اوّلیّۀ انقلاب بود مصداق فرعون، و جریان اشرافیّت نیز قارون انقلاب بوده است؛ امّا مکر سامری در این میان بزرگ‌تر و مبارزه با او نیز پیچیده‌تر است. متعقّلان و متفکّران نیک می‌دانند که:

«سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار
(و یا)
بانگ گاوی چه صدا باز دهد؟ عشوه مخر
سامری کیست که دست از ید بیضا ببرد؟»؛

امّا متأسّفانه در بین ظاهربینان، گاه بانگ گوساله‌ای با ید بیضا همطراز شمرده شده و اینگونه می‌شود که انقلابیّون اوّلیّه‌ای که از خمینی، تنها خشم او، قهر او و اقتدار او را دیده و شیفته‌اش شدند، در غیاب او و در سایۀ رویکرد هارون امّت بر حفظ وحدت و یکپارچگی و جلوگیری از تفرقه و دودستگی، مقهور عشوۀ گاو و گوساله‌های زرّین ساختۀ دستان خود می‌شوند و زود میدان را خالی می‌کنند. پس در برابر مغلطه‌های تبلیغی آنان که سعی دارند به اسم "نقد مشکلات دستگاه دیوانسالاری اداری کشور" به "نفی اصل نظام مبتنی بر رابطۀ امّت و امامت" بپردازند، یا فریفته شده یا با سکوت خود تأییدشان می‌کنند یا نهایتاً اگر بخواهند دفاعی کرده باشند، به مظاهر توسعه و تکنولوژی و امنیّت در ایران امروزی به عنوان دستآوردهای انقلاب اسلامی استناد می‌جویند؛ چیزی که قبل انقلاب هم با سرعت پایین‌تری در حال استقرار بوده و به نظر حقیر هرگز در شأن انقلاب نیست که به عنوان دستآورد مهمّی برایش مطرح شود. گویی هیچکدام‌ در غیاب رضایت عمومی از وضعیّت اقتصادی، جرئت یادکرد از آن دستآوردهای واقعی را ندارند که اصل انقلاب مردم نیز به خاطر آن بود!
شاید به جرئت بتوان گفت: در میان تمام مناطق ایران، آذربایجان تنها سرزمینی است که اکثریّت مردمانش در اکثریّت شهرهایش این تفکیک را خوب می‌فهمند و حمایت‌شان از انقلاب اسلامی از سر تعقّل و تفکّر است. سرزمینی که نکات کلیدی از این دست و از جمله لزوم همین تفکیک را رهبر انقلاب اسلامی هرساله در گرامی‌داشت قیام ۲۹ بهمن ۵۶ مردم تبریز، در جمع آنان بازگو کرده و می‌کنند. در جریان توهین مطبوعاتی سال ۸۵ نیز به روشنی اعلام کردند که: "علّت ستیز دشمنان و منافقان با آذربایجان و آذربایجانیان، همین حمایت مستمر و آگاهانۀ آنان از انقلاب است". اگر دقّت کرده باشید، تمام اقوام دیگر در جوک‌ها به خصلت‌هایی مانند خالی‌بندی، خسّت، بی‌غیرتی، سادگی و... معروفند -که البتّه همه را محکوم می‌دانیم- ولی ترک‌ها به هیچ خصلت خاصّی معروف نیستند و در جوک‌ها فقط سوژۀ خنده و مسخره قرار می‌گیرند که این از طرفی نشان‌دهندۀ بی‌ریشه بودن این تمسخرها و از طرف دیگر نشان‌دهندۀ اوج حسادت‌هاست. قضیه، قضیۀ ترک و فارس و عرب و... نیست؛ وگرنه همین عالیجنابان آریایی آنتی‌ترک عرب‌نپرست! همیشۀ خدا برای گردش و تفریح و سرمایه‌گذاری، در سواحل ترکیه و شیخ‌نشین‌های عرب پلاس‌اند و متقابلاً افغانستان را که تنها همسایۀ پارسی‌زبان ماست، مظهر بدبختی و عقب‌ماندگی تلقّی می‌کنند!! معلوم است که این مقدار کینه به خاطر قومیّت و زبان و امثال اینها نمی‌تواند باشد. قبلاً مطلبی نوشته بودم با عنوان "حکایتی در میهن‌دوستی مردم آذربایجان". ان‌شاءالله ادامۀ آن ماجرا نیز در فرصت مناسب دیگری از خاطرتان خواهد گذشت.

امید شمس آذر
۲۵ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۱۶ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۳ نظر
قرار بود وزیر محترم کار در ادامۀ ایرانگردی‌ها و جهانگردی‌هایشان از شهر ما هم عبور کنند. بچّه‌ها گفتند: بیا یک نامه براش بنویس. گفتم: بابا! کی لای نامه رو باز میکنه؟ گفتند: حالا بیا شانسمونو امتحان کنیم دیگه! گفتم: باشه، فقط به خاطر تو. و نامه‌ای به تاریخ 17/11/97 بدین مضمون برای وزیر نوشتم:

محضر محترم وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی
جناب آقای شریعتمداری
با سلام و احترام
آنطور که مستحضرید، قانون منع به‌ کار گیری بازنشستگان که اخیراً به تصویب رسیده، در عرصۀ اجرا تبصره های فراوانی خورده که به موجب آن، نیروهای باتجربه و توانمند که کنار رفتن آنها به مصلحت نیست، طبق حکم حکومتی همچنان به کار خود ادامه دهند؛ امّا نکتۀ مهم اینجاست که این مسئله تا حدّ بسیار زیادی در مورد جوانان نیز مصداق داردو بسیاری از آنان به خاطر تأکیدات خارج از عرف بر روی تخصّص گرایی، از به کار گیری تجربیّاتشان در دستگاههای اجرایی باز می مانند.
اینجانب نیز با وجود سوابق و تجربیّات فراوان در امور فرهنگی، ادبی و هنری و همکار های چندین ساله ای که با نهادهای مربوطه داشته ام، هنگام ثبت نام در آزمون متمرکز دستگاههای اجرایی و اعلام علاقه مندی به شغل "مشاورۀ فرهنگی و هنری" در ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی و با دارا بودن مدرک کارشناسی ارشد تاریخ، متوجّه شدم که برای این شغل، دانش آموختگان رشته هایی چون "مدیریّت فرهنگی و هنری" را جذب می کنند؛ در حالی که رؤسای ادارات فرهنگ و ارشاد و یا آموزش و پرورش در شهرستان ما، خود از دانش آموختگان تاریخ هستند و منطقی نیست که ریاست یک اداره، دانش آموختۀ رشته ای باشد که برای به کار گیری کارمند در همان اداره، دانش آموختگان جوان همان رشته را به اسم تخصّص گرایی قبول نکنند و البتّه اوّلین مادّۀ امتحانی آزمون استخدامی مربوط به آن شغل نیز "تاریخ ایران و جهان" بوده است!! لذا از آن مقام محترم خواهشمندم با توجّه به اختیاراتی که در دست دارید، نسبت به پیگیری این موضوع، دستور لازم را صادر فرمایید.
با تشکّر پیشاپیش
امید شمس آذر
09019625814

وزیر هیچگاه به شهر ما نیامد تا نامه را تحویل بگیرد و بخواند؛ امّا چند ماه بعد که خبر اعطای وام 1000000000000 ریالی بدون وثیقه از طرف یکی از بانک‌ها به داماد وی رسانه‌ای شد، غیرمستقیم پاسخ نامه‌ام را داد:
«زرت».

امید شمس آذر
۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۱:۳۹ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۷ نظر
آقای بطحایی وزیر آموزش و پرورش از جمله وزرای خوب دولت کنونی است. از جمله اقدامات قابل تقدیر او، اهتمام همه‌جانبه به اجرای سند تحوّل بنیادین اموزش و پرورش است. از اهداف دیرین این سند، حذف غول کنکور است که البتّه بناست به تدریج صورت گیرد؛ ولی در طول مدّتی که بر سر آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور آوار شده بود، فرصت خوبی برای مؤسّسات فرصت‌طلب فراهم کرده بود تا از اضطراب و استرس بالای دانش‌آموزان پشت‌کنکوری به‌ویژه دختران سوءاستفاده کنند و چه پول‌های هنگفتی که از این راه به جیب نزنند. حالا که کنکور در حال حذف شدن است، این مؤسّسات به کتاب‌های درسی چنگ انداخته‌اند.
سابق بر این کتاب‌هایی با نام عمومی معلومات یا راهنما برای استفادۀ دانش‌آموزان و معلّمان وجود داشت که آنها نیز مورد تأیید اهل فن نبود. ما معلّمی داشتیم که همواره از اصطلاح "گمراه‌کننده" برای راهنما استفاده می‌کرد! اکنون که این مؤسّسات رنگارنگ عمدتاً غیراستاندارد و بعضاً غیرمجاز به قافلۀ گمراه‌کنندگان پیشین پیوسته‌اند، معلوم است که نتیجه عبارت از چه فاجعه‌ای خواهد بود. پیشتر، صحبت فقط بر سر تنبل بارآوردن دانش‌آموزان بود؛ اکنون عموم این محصولات، تولیداتی تجاری هستند که به صورت فلّه‌ای و با هدف کسب سود روانۀ بازار شده‌اند و از همان اندک اعتبار پیشین هم برخوردار نبوده و آکنده از اشتباهات فاحش علمی‌اند که حقیقتاً جان را به درد می‌آورد. نمونه‌هایی تصادفی از جفنگیّات این مافیای مست بی‌وجدان را در حوزۀ تخصّصی ما ببینید تا حساب کار در دیگر حوزه‌ها نیز دستتان بیاید:
  • در جایی نوشته: اسکندر می‌خواست دین مسیحیّت را در ایران ترویج دهد.
بین وفات اسکندر تا میلاد مسیح(ع) و بین میلاد مسیح(ع) تا رسمی شدن دین مسیحیّت در قلمرو امپراتوری روم، هرکدام بیش از 300 سال فاصله بوده است. اسکندر چطور می‌خواست از 600 سال پیش دین مسیحیّت را در ایران رواج دهد؟!
  • در جایی در ذکر نام ادیان دورۀ اشکانی نوشته است: زرتشتی، بودایی، یهودی، مسیحی و اسلام.
وقتی دین اسلام 500 سال پس از اشکانیان وارد ایران شده و اصلاً کلّ کتاب در مورد تاریخ ایران و جهان باستان پیش از ظهور اسلام است، چطور می‌توان از اسلام به عنوان یکی از  ادیان دورۀ اشکانی یاد کرد؟!
  • در جایی دیگر در ذکر شرح حال امام هادی(ع) از احوالات خلیفه هادی عبّاسی نوشته است.
من در این مورد حرفی ندارم.
  • در جایی دیگر در بیان اینکه چرا آل بویه با وجود تسلّطشان بر بغداد، اصل خلافت عبّاسی را از بین نبردند؟، از یک طرف نوشته است: چون خلافت عبّاسی در آن زمان ضعیف بود و خطری از جانب آنان آل بویه را تهدید نمی‌کرد، و از طرف دیگر نوشته است: چون این کار باعث واکنش عمومی اهل سنّت بر علیه آل بویه می‌شد.
بالاخره خلافت عبّاسی ضعیف بود یا قوی بود؟ اگر ضعیف بود، چه پایگاهی در میان اهل سنّت داشت که واکنش آنها را برانگیزد و اگر قوی بود، چطور خطری از جانب انان آل بویه را تهدید نمی‌کرد؟! مگر همین واکنش عمومی خطر محسوب نمی‌شود؟!!
  • و موارد فراوان دیگر.
تنها مؤسّسۀ کمک‌آموزشی مورد تأیید آموزش و پرورش که به حکم "مشک آن است که ببوید" هیچ‌گونه تبلیغاتی هم برای خود نمی‌کند، مؤسّسۀ "مرآت" است. مابقی هیچکدام استاندارد نیستند و تاجرپیشه‌اند. نمونه‌هایی از تحرّکات بخشی از این مؤسّسات تقلّبی علیه نظام رسمی تعلیم و تربیت کشور را در قالب اعمال فشار به وزیر مربوطه از طریق نمایندگان مجلس در ماه‌های اخیر مشاهده کردیم که البتّه با شکست مواجه شد؛ امّا تا گم و گور شدن نهایی آنان، مقاومت باید ادامه داشته باشد.

امید شمس آذر
۱۹ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

حق چیست؟ باطل کدام است؟ مسئله این است که وقتی دوباطل که اصول مهم و روشن انسانی و الهی را قبول ندارند با هم درگیر می شوند و یا وقتی یک حق که این اصول را قبول دارد با یک باطل که اصول مذکور را قبول ندارد در می آویزد تشخیص حق و باطل آسان است. اما وقتی دو جبهه که هر دو اصول اساسی انسانی و الهی را قبول دارند با هم درگیر می شوند تشخیص حق بودن یکی و باطل بودن دیگری دشوار می شود.

اینجا این سوال اساسی مطرح می شود که چگونه وقتی میان دو حق اختلاف و تضاد پیش می آید یکی را لاجرم باید باطل فرض کرد؟ که البته پاسخ به شرح زیر است.

اولا باید یک نکته بسیار مهمی را توجه نمود و آن اینکه دو حقِ درگیر، ممکن است تفسیرشان در عمل از اصول یاد شده با هم در تضاد باشد و دوما باید جست و جو کرد و تفسیر دقیق تر و نزدیک تر به تفسیر شاخص های معتبر تفسیر کننده آن اصول را یافت. سوما باید این نکته را همیشه در نظر داشت که نسبت به موضوعات مختلف ممکن است حق های متعددی وجود داشته باشد، بدین معنی که ممکن نیست برای همیشه تاریخ یکی از گروه های طرف حق در همه موضوعات حرف حق را بزند مگر آنکه از مقام عصمت برخوردار باشد. ممکن است در یک موضوع،  یک جبهه از حق و در موضوع یا موضوعاتی دیگر یک جبهه یا جبهه هایی دیگر از طرف حق، حرف حق را بزنند.

با در نظر گرفتن این دو مسئله حق شناسایی می شود و در مقابل، باطل هم چهره نمایان می کند.

(برگرفته از وبلاگ اسلام ناب)

امید شمس آذر
۱۰ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
تاریخ زندگی حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) را معمولاً به 4 دورۀ 1- از میلاد تا ده‌سالگی یعنی زمانی که در دامان پیامبر(ص) بالید و پرورش یافت، 2- از ده‌سالگی تا آغاز امامت یعنی دوران رشادت‎‎‌هایی که در راه پیش‌برد اسلام تا رحلت پیامبر(ص) از خود نشان داد، 3- از رحلت پیامبر(ص) تا آغاز خلافت یعنی 25 سال گوشه‌نشینی مدبّرانه در زمان سه خلیفۀ نخست در راه پیش‌برد اسلام و 4- دوران 5 سالۀ خلافت تقسیم می‌کنند. استاد قنبری همدانی معتقد است: باید دو روز از ضربت خوردن تا شهادت امام(ع) نیز که نه از نظر کمّی ولی از نظر کیفی با هریک از دوره‌های قبلی برابری می‌کند، تحت عنوان دورۀ پنجم زندگی ایشان شناخته شود. این دو روز، حال حضرت عجیب است؛ مدّتی به هوش می‌آید و وصایایی را ایراد می‌فرماید و سپس دوباره از هوش می‌رود... . این وصایا در اصل، چکیدۀ حیات حضرت و چراغ راه همۀ مسلمانان و آزادگان جهان است. فرازی که از نظر بنده از بقیّۀ فرازها مهم‌تر است، این است که:
«شما را و اطرافیانم را و همۀ کسانی را که این وصیّت من به دست آنان می‌رسد به 1- تقوای الهی و 2- نظم در امور سفارش می‌کنم».
دربارۀ تقوای الهی بسیار توصیه می‌شود و هر هفته از منابر نماز جمعه نیز اهمیّت آن یادآوری می‌شود؛ امّا دربارۀ نظم در امور، کمتر می‌شنویم و می‌شنوانیم. تا جایی که امور بی‌نظم را با تعبیر "هیئتی" به بچّه‌مذهبی‌ها نسبت می‌دهند و گاه انقلابی‌گری را مترادف با بی‌نظمی و دوری از عقلانیّت معرّفی می‌کنند. در تاریخ صدر اسلام، توّابین گروهی بودند به رهبری سلیمان بن صرد خزاعیِ 90 ساله که با هدف شستشوی خود از گناه یاری‌نکردن امام حسین(ع) و نه بیشتر، دست به قیام زدند و انتخاب فرمانده در میانشان نیز نه بر اساس درایت و لیاقت سیاسی و نظامی، که بر اساس قرعه‌کشی صورت گرفته بود! همان چیزی که آفت جان محافل مذهبی ما نیز بوده و نه‌تنها ریشه‌ای در تعالیم اسلامی ندارد، بلکه برعکس در دورۀ معاصر خودمان از تأکیدات همیشگی مکتب سوسیالیسم هم هست. مکتبی که به جای عدالت اسلامی که به معنی قرار گرفتن هر چیز در سر جای خود است، "مساوات" را تبلیغ می‌کند که در بسیاری جاها با عدالت منافات دارد و جاهایی هم نیز که ظاهراً منافات ندارد، زیر سایۀ عدالت است که توانسته است نمود و بروز ظاهری بیابد.
متأسّفانه در اوایل انقلاب اسلامی ایران به خاطر نفوذ سوسیالیست‌ها و کمونیست‌مسلکان در دستگاه‌های اجرایی کشور، عدالت اسلامی و علوی نیز بعضاً به نام مساوات تبلیغ شده و در اذهان عمومی جا انداخته می‌شد؛ از جمله -تا آنجایی که خاطرم هست- در کتاب درسی تعلیمات دینی دورۀ راهنمایی، درسی بود به نام "مساوات در برخورداری از بیت‌المال" که در آن، داستانی از سیرۀ امام علی(ع) را که در ابتدای دورۀ خلافتش به هرکدام از شهروندان، سه دینار از بیت‌المال مستمرّی داده و فقرا از این اقدام خشنود و ثروتمندان ناخشنود بودند، مصداق مساوات دانسته بود. در حالی که مساوات جایی است که -به زبان امروزی- گفته شود: هرکدام از کارمندان دولت درصد معیّنی مثلاً 15% به حقوقشان اضافه می‌شود. ولی اگر به جای آن حقوق همگی مثلاً 400 هزار تومان اضافه شود که برای یکی بیشتر از 15% و برای دیگری کمتر از این مقدار باشد و داستان پیش‌گفته نیز از این سنخ است، این امر در راستای برقراری عدالت است و نه مساوات.
در آخر هم یادی کنیم از مرحوم علی شریعتی که در گیرودار تبلیغات سوسیالیست‌ها در فضای دانشگاهی آن زمان و برای جذب دانشگاهیان به اسلام انقلابی، گاهی به عمد طوری از عدالت اسلامی صحبت کرده که فرق چندانی بین آن با مساوات سوسیالیستی -جز در نزد اهل دقّت نظر- احساس نمی‌شود. این دوپهلوگویی عمدی از ایراداتی است که به آن مرحوم وارد است؛ ولی اینکه عدّه‌ای به استناد همین سخنان مبهم، خود شریعتی را سوسیالیست دانسته‌اند، نقدی است ناروا و ناوارد.



امید شمس آذر
۰۵ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۰۷ موافقین ۳ مخالفین ۰ ۴ نظر

لزوم وجود اولوالامر از دید حضرت امیر         

1-جلوگیری از تجاوز مردم از حدود الهی

2-لزوم ایجاد نظامی منظم و مستحکم برای اجرای احکام الهی

2-تقسیم بالسویه بیت المال حاصله از همه منابع

3-نبرد با دشمنان

4-برپایی نماز جمعه و جماعت

5-احقاق حقوق مستحقین

نتایج حاصل از نبود اولوالامر در رأس امور از دید حضرت امیر

1-به کهنگی و روزمرگی افتادن دین(زدگی مردم از دین)

2-ازمحلال تدریجی آیین

3-ایجاد بدعت در دین با افزایش نا به جای احکامی به آن توسط  بدعت گزاران سودجو

4-کاسته شدن نا به جای مواردی از اصل دین توسط ملحدان و بی دینان سودجو

از مجموعه  موارد این نتیجه حاصل می شود که در همه دوران باید حکومتی باید برای حفاظت از دین قیام کند مگر نه طواغیت دین را از ریشه خواهند زد.

(برگرفته از وبلاگ اسلام ناب)

امید شمس آذر
۰۲ خرداد ۹۸ ، ۱۳:۳۰ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
ویکی‌پدیا عمدتاً به عنوان دایرةالمعارف آزاد اینترنتی شناخته می‌شود که همۀ کاربران می‌توانند آن را ویرایش کنند. اکنون دیگر فرهنگ تقریباً جاافتاده‌ای است که هرکس در پی پژوهشی اینترنتی در موضوعی مشخّص است، برای به دست آوردن معلومات اوّلیه پیرامون آن، ابتدا نام آن را در گوگل سرچ کند و سپس از آنجا به صفحۀ مربوطه که معمولاً اوّلین نتیجۀ جستجو نیز می‌باشد، رهنمون شود. برای بنده جالب بود که یک بار هم اسم خود ویکی‌پدیا را در گوگل سرچ کنم تا ببینم این دانشنامۀ آزاد دربارۀ خودش چه نوشته. مقاله‌ای آمد حاوی اطّلاعات خام همیشگی با اندکی تحلیل راجع به نقدهایی که دربارۀ ویکی‌پدیا وارد است با پاسخ‌هایی که از طرف گردانندگان آن ارائه شده است. نقد عمده‌ای که بر آن تأکید شده بود، این بود که: چرا ویکی‌پدیا تصاویر زنان لخت را بدون محدودیّت در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد؟ امّا این، همۀ قضیه نیست و شاید با توجیه دایرةالمعارف بودن و جنبۀ علمی داشتن، قابل رفع و رجوع باشد؛ نقد اصلی این است که: "چرا این دانشنامه، آن تصاویر را به هر بهانه‌ای در اختیار مخاطبان قرار می‌دهد؟". به طوری‌که اگر -فی‌المثل- در مورد خودکار دنبال پرونده‌هایی تصویری در ویکی‌انبار بگردیم، تصویر زنی لخت با خودکاری در دست ظاهر می‌شود و اگر دربارۀ درخت در همان فضا جستجو کنیم، تصویر زنی لخت در کنار درخت پدیدار می‌گردد!! اگر به سابقۀ کاری مدیران این داتشنامۀ اینترنتی و پشتیبانی مالی آن نظری بیندازیم (نظیر نقش جیمی ولز مدیر کنونی آن در تأسیس شرکت پورنوگرافیک بومیس)، به خوبی متوجّه سیاستِ گردانندگان آن خواهیم شد. امّا باز هم تمام شیطنت‌ها منحصر به این مورد نمی‌شود... . ویکی‌پدیا در اطّلاعاتی که پیرامون مسائل جنسی ارائه می‌دهد، انواع انحرافات و بیماری‌های مربوط به این حیطه را به اسم حالت‌ها و فعّالیت‌های جنسی معرّفی می‌کند؛ یعنی به زبان خودشان: معرّفی سکسوال فتیشیسم به اسم سکس پوزیشن!! که آن نیز با جابجایی هدف با وسیله در چنین موضوعاتی توجیه می‌شود. گویا هدف از غذا خوردن نیز، نه رساندن انرژی ادامۀ حیات به بدن، که لذّت بردن از طعم آن است و در این میان، غذای مفید یا مضر و بیماری‌های ناشی از بدخوراکی و لزوم درمان آن معنایی ندارد! این از جنبۀ اخلاقی؛ از جنبۀ حرفه‌ای هم، ویکی‌پدیا اصل بی‌طرفی را که مانند شعار حقوق بشر آمریکا برای خودشان خوب و برای دیگران بد است، در عمل رعایت نکرده و به اسم دوری از جهت‌گیری های اعتقادی و سیاسی، اهانت به مقدّسات گروه‌های دگراندیش -و به طور خاص مسلمانان- را آزاد شمرده و همزمان از آن‌طرف به تبلیغ دشمنان و مخالفان آنان می‌پردازد که این امر، از مدیرانی نیز که خود علناً به "خداناباوری" و بی‌اعتقادی خود به ماوراءالطّبیعة اعتراف دارند، بعید نیست. آیا همین بی‌اعتقادی به موازین ادیان توحیدی، خود نوعی اعتقاد نیست؟! پس چرا در کنار اعتقادات توحیدی، در فضایی بیطرفانه قرار نمی‌گیرد تا در سایۀ آزادی بیان، فرصت عرض اندام بیاید و بالعکس، به رسمیّت شناخته شدنش منوط به جرح و تخریب طرف مقابل است؟! اینجاست که سخن حکمت‌بار مولا علی(ع) مصداق می‌یابد که: «اندکی حق، نابود کنندۀ انبوهی از باطل است». ترس دشمنان حقّ و حقیقت نیز پیوسته از همین بوده است!

امید شمس آذر
۰۱ خرداد ۹۸ ، ۱۹:۰۲ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۲ نظر