حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

به متاسبت فرارسیدن اوّلین ساگرد شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی، میرزا مهدی عزیز دوستان وبلاگی و ناوبلاگی را به پویشی همگانی با عنوان بالا دعوت کرده. از همینجا از همه دوستانی که مطالب این وبلاگ را دنبال میکنند، دعوت میکنم که به این پویش بپیوندند. ( www.1moshtharf.blog.ir)

 

پ.ن: برای خاموش نشدن مصباح ایزدی روزگارمان دعا کنید.

 

 

امید شمس آذر
۱۲ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳ موافقین ۵ مخالفین ۰ ۱ نظر

خفته با امید خام زندگی

تا تمام شد تمام زندگی

 

انحراف تیغ تیز نیستی

جا گرفته در نیام زندگی

 

دردهای نامنظّم ستبر

می کشد مرا به نام زندگی

 

صبر کرده ام، ولی چه فایده ؟!

زندگی نشد به کام زندگی

 

فرصتی دوباره داشتم اگر

می گرفتم انتقام زندگی

 

عشق هم بهانه ای قشنگ بود

تا درافکند به دام زندگی

 

می روم دوباره صبر می کنم

باز هم به احترام زندگی.

 

 

امید شمس آذر
۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۹:۰۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰ نظر

حکیمی کاپشنی کهنه در تن داشت که مدّتها آن را میپوشید. سرانجام از ترس اینکه مردم نگویند چرا یک کاپشن نو برای خودش نمیخرد، کاپشنی نو خرید و پوشید. مدّتی بعد از ترس اینکه مردم نگویند چرا یک کاپشن بیشتر ندارد، دوباره کاپشن کهنه را به تن کرد. مدّتی بعد از ترس اینکه مردم نگویند چرا با وجود کاپشن نو همچنان همان کهنه را دوباره میپوشد، دوباره یک کاپشن نوی دیگر خرید. مدّتی بعد از ترس اینکه مردم نگویند چقدر اسرافکار است، دیوانه شد و راه بیابان در پیش گرفت. خاک تو سرش!

 

امید شمس آذر
۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۷:۲۶ موافقین ۶ مخالفین ۰ ۴ نظر