حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

از خورشید شنیدیم که می گفت...

شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۹:۰۸ ب.ظ

ابو صادق سُلیم بن قیس هلالی عامری کوفی(۲۰ق.ه تا ۷۶ه) از اصحاب خاصّ امام زین العابدین(ع) صاحب کتاب "اسرار آل محمّد(ص)" اوّلین کتاب حدیثی و تاریخی از قرن اوّل هجری است که امام(ع) بر تمامیّت این کتاب مُهر تأیید زده است. روایت زیر از کتاب سلیم بن قیس هلالی، ترجمۀ اسماعیل انصاری زنجانی، قم انتشارات دلیل ما پاییز ۱۳۸۰، صفحات ۷۳۷ تا ۷۳۹ برگزیده شده است:


 

سلیم می گوید: از ابوذر شنیدم که می گفت:

آقایم محمّد(ص) را دیدم که شبی به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: فردا به کوههای بقیع برو و برمکان بلندی از زمین بایست؛ و وقتی خورشید طلوع کرد، بر آن سلام کن. خداوندْ تعالی به او دستور داده به تو با صفاتی که داری جواب دهد.

فردا امیرالمؤمنین(ع) بیرون آمد، در حال که ابوبکر و عمر و عدّه ای از مهاجرین و انصار همراه آن حضرت بودند؛ تا به بقیع رسیدند و حضرت بر مکان بلندی از زمین ایستاد. همین که خورشید طلوع کرد، حضرت فرمود: « سلام بر تو ای خلق جدید خدا که مطیع او هستی! » . صدایی از آسمان شنیدند و جواب گوینده ای را که می گفت:

« سلام بر تو ای اوّل، و ای آخر، و ای ظاهر، و ای باطن، و ای کسی که به هر چیزی عالم هستی! » .

وقتی ابوبکر و عمر و مهاجرین و انصار سخن خورشید را شنیدند، از هوش رفتند.آنان بعد از چند ساعت به هوش آمدند، در حالی که امیرالمؤمنین(ع) از آن مکان رفته بود !

همگی خود را به حضور پیامبر(ص) رسانیدند و عرض کردند: شما می گویی علی بشری مثل ماست. خورشید او را با سخنانی مخاطب قرار داد که خداوند خود را با آن مخاطب قرار داده است !! پیامبر(ص) فرمود: از او چه شنیدید؟ گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت «سلام بر تو ای اوّل» ! فرمود: راست گفته است؛ او اوّلین کسی است که به من ایمان آورده است. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت «ای آخر» ! فرمود: راست گفته است؛ او آخرین کسی است که با من تجدید دیدار می کند. او مرا غسل و کفن می کند و مرا داخل قبرم می نماید. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت «ای ظاهر» ! فرمود راست گفته است؛ همۀ علم من برای او ظاهر شده است. گفتند: از خورشید شنیدیم که می گفت «ای باطن» ! فرمود: راست گفته است؛ همۀ اسرارم در باطن اوست (و به روایت بحار: باطن همۀ اسرارم نزد اوست).

همه برخاستند و گفتند: محمّد ما را در ظلمت انداخت !! و بعد از درب مسجد بیرون رفتند.


۹۶/۰۷/۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰
امید شمس آذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی