نامه های مرموز تاریخ
- مکاتبۀ یزدگرد سوّم ساسانی با عمر بن خطّاب) این دو نامه به احتمال بسیار جعلی و حاوی گاف های بزرگ تاریخی و زبانی و سندی است؛ شرم آورتر از آنکه یک به یک قابل شمردن باشد.
- نامۀ عمر به معاویه با ادبیّات و مضامین جاهلی) این نامه که مربوط به ایّام انتصاب معاویه به حکومت شام می باشد، احتمالاً راست است و دلیلی بر ردّ آن وجود ندارد.
- نامۀ محمّد بن حنفیّه به ابراهیم بن مالک اشتر در مورد مختار) این نامه بی شک جعلی و از جمله مواردی است که مختار را نزد مخالفانش به کذّاب مشهور گردانید.
- وصیت نامۀ پتر کبیر تزار روسیه) برخی این وصیت نامه را ساختگی می دانند، ولی معلوم است که اساس کار سردمداران روسیۀ تزاری و سیاست خارجی آنان -مبنی بر کشورگشایی- بوده.
- نامۀ فتحعلی شاه قاجار به سفیر ایران در استانبول) این نامه جعلی و از شوخی های بی مزّۀ ژورنالیستی اخیر است. مثلاً خواسته اند غفلت و بی لیاقتی فتحعلی شاه را به تصویر بکشند، امّا موفّق نبوده اند. باید توجّه داشت بلاهایی که در دورۀ قاجار بر سر ملّت ایران آمد، همه ناشی از بی کفایتی و خیانتکاری شاهان قاجار نبوده است؛ بلکه علاوه بر آن، مسائل مختلف بین المللی و اوضاع نابسامان داخلی هم در این موضوع تأثیر داشته و تک قطبی دیدن فضا امر درستی نیست.
- نامۀ سیّد جمال الدّین اسدآبادی به ارنست رنان متفکّر فرانسوی) این نامه احتمالاً واقعی و از استنادات آنانی است که سیّدجمال را فراماسون دانسته اند. فراماسونری سازمانی استعماری با تشکیلات مخصوص به خود است که عضویت سیّدجمال در آن احراز نشده است؛ ولی افکار وی بر مبنای این نامه تا حدّی شبیه به افکار مورد تبلیغ فراماسون ها می باشد. از جمله اینکه در جایی با انکار اساس وحی، آن را عبارت از دروغ مصلحتی پیامبران دانسته است. پیامبرانی که انسانهایی بسیار شریف و مصلحان زمان خود بودند و برای اصلاح جامعۀ خود دستوراتی بسیار مترقّی داشتند، ولی جهت مورد اطاعت قرار گرفتن آن چاره ای نداشتند جز اینکه به مردم بگویند اینها از طرف خداست.[لابد معجزاتشان هم باید همین گونه تفسیر شود]!! روی این حساب باید گفت: سیّدجمال خود آدم مذهبی نبوده، ولی به اهمّیت مذهب در جامعه واقف بوده است.
- نامۀ اینشتین به آیت الله بروجردی) در اصل مکاتبۀ این دو بزرگوار با یکدیگر شکّی نیست؛ ولی اینکه متن آن مکاتبات عبارت از همان رسالۀ "دی ارکلرونگ/بیانیه" مورد ادّعای پروفسور مهدوی -مقیم لندن- باشد، امری است که نه قابل اثبات است و نه قابل انکار.
- نامۀ چارلی چاپلین به دخترش) روزنامه نگاری به نام فرج الله صبا مدّعی شده: من که برای بار نخست این نامه را در دهۀ 50 در مجلّۀ روشنفکر نشر دادم، منظورم زبانحال چاپلین بوده و نه لزوماً دشتنوشتۀ خود او. امّا بعد از آن، همه جا این نامه به اسم چاپلین مشهور شد و حالا هیچکس حرف مرا باور نمی کند!
- استوانۀ کوروش هخامنشی) به احنمال مشهور توسّط داریوش جعل شده و بخش هایی از حسّاس ترین قسمت هایش نیز مخدوش است. با این حال، مهمترین ابهامی که پیرامون این کتیبه وجود دارد، این است که: چرا و به چه منظوری "منشور حقوق بشر" نامیده می شود؟!
- کتیبه های ارشام و اریارمنه) در زمان داریوش و به نام اجداد دوّم و سوّم او جعل شده اند، ولی در عین حال دارای ارزش تاریخی و باستانشناختی هستند.
- وصیت نامه های ساختگی داریوش) عمدتاً شامل بیانیه های غیر مستقیم سران فتنه در طول سال 88 بوده و مانند سخنان منتسب به دکتر شریعتی و مرحوم حسین پناهی و اخیراً پروفسور سمیعی در فضای مجازی، برخاسته از نوعی بیماری روانی اجتماعی هستند.
- وصیت نامۀ سیاسی هاشمی رفسنجانی) مهندس محسن هاشمی ادّعا کرده بود که احتمال وجود چنین چیزی هست و ظاهراً قرار است در آیندۀ نزدیک رونمایی شود. امّا از هم اکنون ساختگی بودن آن مشخّص است. مطمئناً این همه مدّت ورثۀ ایشان در حال زیر و رو کردن خانه برای یافتن وصیت نامۀ مزبور نیستند!