صورت فرهنگ دفاع و استراتژی آن در ضرب المثل ها - از: علی رزم آرای
ضرب المثلها آینه فرهنگ واندیشه مردمان در سیر تاریخ است. بسا مثلهایی که در کوتاهترین عبارت و سادهترین کلمات، تجربه چندین قرن زندگی مردمی را در تلخیها و شادکامیها در خود به امانت نگه داشته باشند. به لحاظ معرفتی و دانشوری نیز پارهای از این مثلهای رایج، جهانی از درک و دانشاند. راز ماندگاری امثال و حکم را باید در محتوای غنی و قالب هنری آنها جست. به واقع، تمثیلات بومی و ملی، حامل جهان معرفتی و فرهنگی مردم یک منطقه یا سرزمین است و بدین رو هیچ محققی برای مطالعه در فرهنگ ملتی، بی نیاز از مراجعه به مجموعههای مکتوب و شفاهی ضربالمثلها نیست. دفاع هشت ساله مردم ایران نیز خود بهترین نمود عینی حضور عملی این مجموعه ارزشمند ( ضرب المثلها بوده وهست؛ بهمین جهت از این منظر میتوان رفتارمردمان کشورمان در مواجهه با این پدیده ذاتا ً شر و تحمیلی به پیکره میهنمان را دید و تحلیل کرد.
دفاع مقدس، فقط یک واکنش ملی نبود که تنها از همین منظر نگریستنی باشد؛ بلکه بیش از ملیت و خاک و نژاد، مبتنی بر باورهای قلبی انسان مسلمان به آموزههای دینی و ارکان حیات معنوی خود بود. با وجود این، عناصر بومی و ملی نیز در این واکنش مقدس، بی نقش و اثر نبود و اگر کسی بگوید دفاعمقدس، همه قابلیتهای ایرانی مسلمان و شیعه را در عرصه حیات معنوی بارور کرد، پذیرفتنی است. برای مطالعه روحیات و رفتارشناسی مردم مسلمان ایران در هشت سال دفاع قداست بارشان، منظرهای مختلفی را میتوان گشود که بررسی ضربالمثل های فارسی یکی وجوه آن است. بدین رو آنچه در ذیل میخوانید، ذکر برخی مثل های رایج در زبان فارسی است که حاکی از تجربهها و آموختههای مردم ایران از این زاویه دید در مسئله جنگ است و همه این تجربههای ارزشمند و باشکوه در دفاعمقدس این مرز و بوم، تبلور یافت. در واقع میتوان مدعی شد که تجربههای مردم کشوری در هر امری، سرمایه آنان در مواجهه با رویدادهای فردی و اجتماعی زندگی است و این تجربهها گاه در قالب شعر و گاه ضربالمثل و گاه مدخلهای فرهنگنامهها میتابد و البته گاه نیز در صندوق سینهها خاک غربت میخورد.
جنگ از الفاظ خیزد، وز معانی آشتی: هر گاه جنگی رخ داد، هر دو سوی جنگ یا یکی از دو سوی آن، اهل معنا و معرفت نیست؛ زیرا هرگز میان مردمی که از ظاهر دنیا گریخته و نقبی به درون عام معنا زدهاند، نزاعی در نمیگیرد. چنین است که سعدی نیز میگفت هزار درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. دفاع سراسرِ جوانمردانه مردم مسلمان ایران در برابر وحشیانه ترین هجوم قرن نیز از نوع جنگهای است که لفظ پرستانِ دنیادوست با معناگرایان دارند.
جنگ از سرِ شُخم، آشتی از سرِ خرمن:این ضرب المثل، نشانی مردمی را میدهد که هنگام کار و سختی، سر جنگ دارند، اما هنگام چینش محصول، سهم خواهی میکنند. فرهنگ وطنی ما، کسانی را که چنین منش و روشی دارند سرزنش میکند. به راستی که دفاع مقدس، از این گونه شماتتها و سرزنشها بری است؛ زیرا در روزگار سخت دفاع، همگی حضور یافتند و در پایان نیز همهی مردم، طعم شیرین غیرت و ایستادگی را چشیدند. رزمندگان جنگ از همه طبقات اجتماعی بودند و از عامی ترین تا فرهیختهترین شهروندان میهن در جبههها حضور رساندند تا خوشه خوشه بر خرمن عزت خود بیفزایند. به واقع باید دفاع مقدس را مصداق یکی دیگر از امثال رایج دانست که می گوید: «وقت شادی در میان، وقت جنگ اندر کنار». این ضرب المثل، قدرت بیشتری برای نشان دادن ماهیت جنگتحمیلی دارد؛ زیرا مردم مظلوم و مسلمان ایران در غم و شادی، یکدیگر را رها نکردند و اکنون نیز بسی کمتر از آنچه سزاوار و سهمشان است، خواستارند.
جنگ اول به از صلح آخر: صلح، نیکو است، اما اگر مقدمه و زمینه ساز جنگی دیگر نباشد. صلحی که خود آبستن جنگ است، بهتر از جنگی نیست که نوید صلح پایدار میدهد. این سخن، فلسفه اصرار مردم ایران و پیشوای فقیدش(ره) در همه سالهایی بود که دیگران سخن از صلح میگفتند و ایران عزم جنگ تا رفع فتنه داشت. رزمندگان ایران و فرماندهان دفاع مقدس، نیک میدانستند که صلحی که همچون اصل جنگ تحمیلی باشد، چندان نمیپاید و زودا که به جنگی دیگر بینجامد. بدین رو همه هم و نیروی خود را صرف آن کردند که این جنگ اول را به جایی برسانند که جز صلح دائمی را ثمر ندهد.
جنگ را شمشیر میکند، معامله را پول: این سخن بدان معنا است که در جنگ باید جنگجو و دلاور بود و در تجارت اهل معامله عکس آن، یعنی جنگجویی در تجارت، و معامله گری در جنگ، به زبونی و زیان می انجامد.اقتضای مقاومت دلیرانه آن است که تکیه بر شمشیر خود کرد و معامله را گذاشت برای آنان که در اندیشه مال اندوزی و ثروت افزاییاند. در جای خود و در وقت لازم، از معامله و تجارت پیشگی هم گریزی نیست؛ اما این دو، عرصه های جدا از هم دارند و نباید در کار یکدیگر دخالت کنند. آفت دفاع، سپردن سرنوشت آن به دست کسانی است که جهان را بازار میبینند و در همه حال آماده معاملات خرد و کلاناند. اگر دفاع مقدس، شرف افزود و عزت آورد، از آن رو بود که بر شمشیر شجاعت و غیرت تکیه داشت، و تجارت را به اهل و زمانش سپرده بود:
تیغ چوبین را مبر در کارزار
بنگر اول، تا نگردد کارْ زار
جنگ را باشد دو سر؛ یا فتح باشد یا شکست: پیر راحل(ره) میگفت: «ما مأمور به تکلیفیم نه نتیجه.» زیرا نیک می دانست که جنگ و دفاع، فراز و نشیب دارد و در همه صحنهها توأم با پیروزیهای ظاهری نیست؛ چنان که از مولا(ع) نیز نقل شده است که: یعنی جنگ را فراز است و نشیب. این مَثَل، به گونهای دیگر نیز ثبت شده است: جنگ، برد و باخت دارد. این مثل ها و بیانات، گویای آن است که رزمندگان نباید هماره توقع ظفرمندی در همه مراحل جنگ را داشته باشند؛ بلکه آنچه حتمی است پیروزی نهایی در پایان مقاومت است. به قول حافظ:
صبر و ظفر، هر دو دوستان قدیم اند
بر اثر صبر، نوبت ظفر آید
جنگ زرگری میانجی ندارد: آنان که آن روزهای سرخ را به یاد دارند، به خاطر میآورند که هر روز و از هر سو میانجیهای غربی و شرقی، میآمدند تا بر آتش مقاومت ایران، آب سرد تسلیم بریزند، اما چنان نشد که آنان میخواستند؛ زیرا آن دفاع غیرتمندانه از سر سودجویی و زرگری مآبی نبود که با آمد و رفت میانجیان فرو نشیند و کار را در نیمه رها کند.
حسن کلام اینکه ضرب المثلهای هر ملتی و مردمی استراتژی های آن ملت و مردم در همواره تاریخ، زمان و مکانهای گوناگون و عرصه کار زارهای مختلف بوده و هست. دفاع بارزترین عنصر در این میان است که تاریخ وطنی ما خود شاهد همیشه سیال استراتژی مردمی در چگونگی عمل این عنصردر بطن خود( تاریخ وطن) بودهاست: استراتژی مردمی دفاع!