امّا گذشته از همۀ اینها.....
چند نکته در خصوص نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری قابل تأمّل است که به آن اشاره می کنم:
۱) با رأی مردم به آقای دکتر روحانی، تهمت تقلّب در انتخابات ۸۸ برای همیشه از دولت و نظام برداشته شد و دهان یاوه گویان بسته گردید؛ زیرا دولت، همان دولت است، شورای نگهبان همان شورای نگهبان و ملّت هم همان ملّت.
۲) ملّت ایران یک بار دیگر نشان داد که روحانیّت را -تا زمانی که در مقابل نظام موضع نگیرند- پشت و پناه خود احساس می کند و هیچگاه از این نهاد مقدّس فاصله نخواهد گرفت. پایین بودن رأی آقای عارف نسبت به آقای روحانی در نظرسنجی ها نیز، یک علّت عمده اش همین قضیه بود. به هر حال "عارف" به نفع "روحانی" کنار رفت نه برعکس؛ و این یعنی تقدّم شریعت بر طریقت !
۳) آقای دکتر حدّادعادل در مستند تبلیغاتی خود با نام "مرد آرام میدان" ، مدّعی شد که اکثریّت یافتن اصولگرایان در مجلس هفتم و انتخاب ایشان به عنوان رییس مجلس: « آغازی بود بر یک پایان »؛ و پاسخ ملّت به این ادّعا:
« پایانی بود بر یک آغاز » !
۴) به قول آقای دکتر رضایی، انقلاب ما مثل پرنده ای است که دو بال دارد: یک بال، بال استقلال و عزّت و امنیّت که -بحمدالله- به حدّ کافی بزرگ هست؛ بال دیگر، بال معیشت و اقتصاد که متأسّفانه رشد چندانی نداشته است:
ما (طرفداران گفتمان مقاومت برای پیشرفت) مایل بودیم بال اوّل همچنان بزرگ باقی بماند -و حتّی بزرگتر شود- و همزمان شروع به بزرگ کردن بال دوم بکنیم؛ امّا ملّت -که ظاهراً طاقتشان سرآمده بود- ترجیح دادند کمی از بال اوّل بزنند و به بال دوم بیفزایند تا انقلاب ما به جای یک بال بزرگ و یک بال کوچک، با دو بال متوسّط پرواز کند. شاید همین، کوتاهترین راه تحقّق حماسۀ اقتصادی باشد !
در مورد نگرانی های احتمالی پیش رو هم باید گفت:
۱) چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان. (سعدی)
۲) اصلاح طلبان -به خصوص بعد از وقایع ۸۸- همینطوری در معرض سوء ظن هستند. برای همین برخلاف اصولگرایانٍ حق به جانب، مقیّدند خیلی چیزها را رعایت کنند.
۳) رییس جمهور منتخب هم هرچه باشد، روحانی است !
۴) این طیف اگر چند صباحی روی کار بیایند، بهانه ها برطرف می شود.
۵) آقای دکتر احمدی نژاد با سخت کوشی خود ثابت کرد که در عین التزام به گفتمان امام و انقلاب: می شود و می توانیم. تردید افکنی در اصل این کارآمدیِ اثبات شده، کار آسانی نیست که به این سادگی از عهدۀ دولت های بعدی برآید.
اکنون وظیفۀ ماست که با احترام به رأی ملّت که نشان مقبولیّت برگزیدۀ آنها است، با همکاری با دولت آینده گفتمان خود را همچنان تبیین کنیم و در راه محقّق ساختن تمدّن اسلامی، سبک زندگی اسلامی و حیات طیبّه تلاش کنیم و همیشه به یاد داشته باشیم که انجام تکلیف مهم تر از نتیجۀ آن است. در اینجا شعری از ادیب بزرگوار، جناب آقای سعید سلیمانپور را به عنوان حسن ختام قرار می دهم. امیدوارم خستگی را از جانتان به در کند:
باز شور حماسه برپا شد
راز همبستگی هویدا شد
دم تو گرم هموطن، احسنت !
باز از همّت تو غوغا شد
عجبا با فشار انگشتی (!)
پشت بدخواه مملکت تا شد !
صهیونیست ذلیل مرده بهکل
بهر سوگ و عزا مهیّا شد !
تا که در جلوه شد حماسۀ نور
همه گفتیم: چشم دشمن کور !
گل برآورده خاک میهن ما
« خاک بر سر » شدهست دشمن ما !
باز خرداد آمد و آورد
همره خویش بوی بهمن ما
دشمن ما اگرچه خواست زند
شرر تفرقه به خرمن ما ،
همچو خاری به چشم دشمن رفت
وحدت واضح و مبرهن ما
همه گفتیم: « زنده باد ایران،
گر نباشد، مباد این تن ما »
سرِ صندوقها کرور کرور
همه گفتیم: چشم دشمن کور !
ملّت خوب و همدل و همراه
باز گل کاشتید، ای والله !
بعد از این شور انتخاباتی
کار دشمن شدهاست ناله و آه
اوباما بس که زنجه-موره(!) نمود
رفت از حال، توی کاخ سیاه (!)
بعد یک عمر دشمنی با ما
دشمنان معاند و بدخواه ،
کوه را کاه اگر نشان دادند
یا اگر ساختند کوه از کاه ،
حالیا این حماسه را بالکل
معترف گشتهاند با اکراه
جمله گیجند از این شکوه حضور
همه گفتیم: چشم دشمن کور !
زین خبر سکته زد نتانیاهو
بستری گشت توی سی.سی.یو !
چون که شد لال از این حماسۀ ما
حرف زد با اشارت ابرو :
کاین چه بیلطف انتخاباتیست !
فتنه و اغتشاشِ آن پس کو ؟ »
پاسخ خلق، مشت محکم بود
خصم پررو دوباره رفت از رو !
تا که وحدت شبیه دریا شد
موجها سر کشید از هر سو
شکر باید خدای را که رسید
مژدۀ فتحی از عنایت او
مرحبا ملّت شکور و غیور
همه گفتیم: چشم دشمن کور !