قطعه) توبه
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ب.ظ
از کج سریّ و عصیان، گشته م دچار نسیان
جانم ملول گشته، از کثرت معاصی
آه از فساد طغیان، داد از هوای سرکش
فریاد از این گناهان، افغان ز نفس عاصی
ترسم به روز میعاد گویند: نیست سودی
بر حال تو به توبه تا لابه و مراثی
این نیست جنگ صفّین، دیگر اثر ندارد
اندر میان میدان ترفند عمروعاصی...
پس رحم کن الهی، بر این ضعیف طاغی
من نیز اگر بخواهی گویم تو را سپاسی
نشناختم مقام و جاه تو را از اوّل
باید ز سر بگیرم درس خداشناسی
۹۵/۰۴/۲۱