فارسی، زبان اهل بهشت
در روایات اسلامی نقل شده است که: «فارسی، زبان اهل بهشت است». هرچند این سخن می تواند تلویحاً به این معنی باشد که: ایرانیان اهل بهشت اند، امّا از منظر دیگری نیز قابل تأمّل است؛ زبان اهل بهشت، زبانی باید باشد متناسب با زندگی بهشتی و در دنیا نیز زبان اهالی مدینۀ فاضله یا آرمانشهر است در هنگام تحقّق آن.
محقّق ارجمند آقای فیروز منصوری در کتاب با ارزش "مطالعاتی دربارۀ
تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان" (چاپ دوّم، 1387، تهران، انتشارات هزار
کرمان) فصل بیست و نهم -میسیونرهای آمریکایی در آذربایجان- صفحات 521 و 522
می نویسند: «...پرکینر، بعد از چاپلوس خواندن روستاییان ترک زبان ایرانی،
لهجۀ آنان را چنین معرّفی می کند: "زبان ترکی، ظاهراً و طبیعتاً، نشان و
نسبتهای امر و تحکّم را دارد"؛ و برای تأیید نظریۀ فوق، داستان "آدم و
حوّا" را می آورد، بدین شرح: در داستان "آدم و حوّا" سه زبان شرقی به کار
گرفته شده است. هنگامی که ابلیس آهنگ فریب دادن حوّاء کرد، او با اُمّ
البشر، به عربی که زبان استدلال و اغوا است، سخن آراست و وی را مجاب کرد.
حوّاء موضوع را با آدم به زبان فارسی مطرح ساخت؛ زبانی که مظهر رقّت و
مهربانی، وسوسۀ نفس و عشق و محبّت است. بعد از آنکه، خواستۀ ابلیس برآورده
شد، جبرئیل فرود آمد و برای بیرون راندن فریب خوردگان از بهشت، به آن دو،
به زبان فارسی و عربی دستورها ابلاغ کرد، ولی نتیجه نگرفت. سرانجام، جبرئیل
به زبان ترکی که شبیه رعد و برق و غرّش آسمان بود، فرمان اخراج را به آنان
ابلاغ کرد. آدم و حوّای وحشت زده، با شتاب محلّ سعادت و خوشی را ترک
کردند. زبان ترکی با چنین صفات و مشخّصاتی، تصوّرات ذهنی دارد». در حدیثی
از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «زبان آدم(ع) پیش از رانده شدن از بهشت
عربی بود و بعد از هبوط بر زمین به سریانی تغییر یافت». (روایت
بالا را دکتر حسین فیض اللّهی وحید در کتاب "خودآموز و مکالمات روزمرّۀ
ترکی آذربایجانی" (چاپ دوّم، 1379، تبریز، انتشارات تلاش، صفحۀ 8 بخش
پاورقی)، ذیل این که مصدر مرخّم افعال در ترکی فعل امر است، به گونه ای
دیگر می آورد: «در این مورد روایتی است که می گویند خداوند متعال به هر
زبانی به شیطان خطاب کرد که از بهشت بیرون رود. شیطان از لطافت آن زبانها
سوء استفاده کرده مسئله را جدّی نگرفت تا اینکه خداوند متعال ذوالجلال عتاب
و خطاب به زبان ترکی فرمودند. شیطان بلافاصله صلابت و شدّت و حدبت زبان را
ترک کرده ترک بهشت کردند» ).
دکتر محمّد جواد مشکور در بخشی از مقالۀ "نقش دین در وحدت ملّی ایران" در بخش ابوحنیفه (هفته نامۀ طرح نو، سال چهارم، شمارۀ 113، 7 بهمن 1389، صفحۀ 4 ) می نویسد: «...در این میان ابوحنیفه نعمان بن ثابت بن قیس بن مرزبان از ائمّۀ چهارگانل مذهب سنّت و جماعت که اصلاً خراسانی بود، چون او ایرانی الاصل بود و می دانست که هم وطنان او قادر به ادای فرایض دینی و خواندن قرآن به زبان عربی نیستند، برای این که معنای دین و مذهب اسلام را دریابند و در دل مسلمان شوند فتوا داد که مسلمانان ایران می توانند قرآن را به زبان فارسی بخوانند و صیغه های شرعی و فرایض دینی را زبان فارسی ادا نمایند. زردشتیان ایران چون اسلام را بدین طریق آسان یافتند، گروه گروه به آن دین درآمدند و تا هنگامی که سواد عربی نداشتند مجاز بودند که قرآن و سنّت را به زبان فارسی دری ادا نمایند. ایرانیان که از پذیرفتن این دین شادمان بودند و آن را موجب رستگاری در این جهان و آن جهان می دانستند، با شوق فراوان این دین را با خود به ماوراءالنّهر و آن سوی رود جیحون بردند و زبان فارسی دری و دین اسلام را در آن سوی مرزهای دور ایران گسترش دادند. چون به فتوای ابوحنیفه که گفت: "لسان اهل الجنّة عربی ائ فارسی دری" [زبان اهل بهشت عربی یا فارسی دری است] زبان فارسی زبان دوّم اسلام محسوب گشت، شعرا و نویسندگان ایران اجازت یافتند که در مدح پادشاهان و بزرگان مدیحه سرایی کنند. پادشاهان سامانی نیز که حنفی مذهب بودند به فتوای امام خود زبان فارسی دری را در خراسان و ایران ترویج کردند».
***
در مورد سند این سخن که از ابوحنیفه است و در مورد صحّت آن نمی توانیم
اظهار نظری کنیم، زیرا تاکنون در مورد زبان اهل بهشت، حدیثی از منابع شیعی
به دست ما نرسیده است؛ ولی در مورد زبان آدم(ع) و حوّا(س) قبل از رانده شدن
از باغ نخستین -که در میان تودۀ مردم به نام بهشت معروف شده است-، روایت
پیشین از امام صادق(ع) از خاطر گذشت. (فراموش نکنیم که ابوحنیفه نیز خود از
شاگردان امام صادق<ع> بوده است). در صورت قابل جمع بودن این دو
روایت، باید ذکر زبان عربی را از طرفی حمل بر مشابهت ساختاری دو زبان عربی و
فارسی با یکدیگر، و از طرفی حمل بر تقیّه نماییم؛ زیرا امام صادق(ع) به
واسطۀ دو شاهدُخت ایرانی شهربانو(س) و کیهان بانو(س) دختران آخرین امپراطور
ساسانی، نسب به ایران می برد و حتّی در بین هاشمیان نیز به عنوان تنها
امامی که چشمان آبی رنگ داشته، شناخته شده است. یعنی: زبان آدم(ع) پیش از
رانده شدن از بهشت، فارسی بود. زبانی که به قول پرکینر مظهر رقّت و
مهربانی، وسوسۀ نفس و عشق و محبّت است. در مورد "سریانی" هم چیزی در تاریخ
نیامده. در مورد مدینۀ فاضله هم یادآوری گوشه ای از بیانات مقام معظم رهبری
در دیدار با جمعى از دانشجویان و نخبگان سراسر کشور (
03/ 07/ 1384) کافی خواهد بود که: