قطعه) اخوانیات 10
سه شنبه, ۷ دی ۱۳۹۵، ۱۱:۳۵ ق.ظ
برای دوستم علی ناصری که در راه آمدن به ارومیه بود، قطعه ای از سر درد دل سروده و با ارسال آن به استقبالش رفتم:
اینچنین هم نباید ای شاعر!
بی محابا به حال صحبت بود
عصر، عصر نعوظ آنتن هاست
چه کنم؟ -معذرت- حقیقت بود
***
ایشان هم با این پاسخ به استقبال ما آمد:
ما که چیزی از آن نفهمیدیم
فقط از پشت شیشه خندیدیم
تو که این حد سلیقه ات خوب است
اندکی صبر، خواجه! ترسیدیم
۹۵/۱۰/۰۷