یک رشته از هزاران
با تأثر و تأسف، درگذشت شاعر آیینی نام آشنای کشورمان استاد حبیب الله چایچیان متخلّص به حسان را مطّلع شدیم. ایشان از پیشکسوتان شعر آیینی معاصر در روزگار ما و از خاطرات ماندگار نسلهای پیشین و کنونی در کتابهای درسی دینی بود. خدایش رحمت کناد.
آنچه که برای بنده -به عنوان یک شاعر- در این راستا مهمّ است، توجّه دادن همۀ همقطاران خودم به این نکته است که: شعر آیینی منحصر به مرثیه نبوده و مناجات یا نیایش و اشعار حاوی معارف دینی هم -در کنار مرثیه و مدیحه و منقبت- جزء شعر آیینی محسوب می شود؛ ولی متأسّفانه در میان شاعران مذهبی جامعۀ ما حقّ اشعار آیینی غیر مرثیه -آنطور که باید- ادا نشده و کمابیش شعر آیینی در مفهوم مترادف با مرثیه، آن هم مختصّ حضرت اباعبدالله الحسین(ع) شناخته و ترویج می گردد. آن چیزی که به اسم نوحه یا روضه و سرایندگان آن را به نام مدّاحان یا ذاکران اهل بیت(ع) می شناسیم. در مقام تمثیل، شعر آیینی به مثابه یک سیم کابل ضخیم است که درون خود چندین رشته (ژانر) دیگر -آن هم نه از نوع مفتولی بلکه از نوع افشان- دارد که شعر عاشورایی تنها یکی از آن رشته هاست. مرحوم حسان تنها مدّاح نبود، بلکه نیایش ها و اشعار معرفتی فراوانی نیز از ایشان به جای مانده که از کمتر شاعر معاصری بر می آید. اما تعلّل شخص ایشان در آمد و رفت به انجمن ها و محافل ادبی باعث شد که در طول زندگانیشان بیشتر به عنوان یک مدّاح و در میان مخاطبان خاصّ خود شناخته شوند تا یک شاعر. در حالی که شعرای بسیار ضعیفتر از ایشان -که بردن اسمشان در اینجا روا نیست- اکنون به عنوان شاعر در بین همۀ اقشار مذهبی و غیرمذهبی جامعه شناخته می شوند.
چاره، تنها جا انداختن این باور درست به جای آن باور غلط قبلی و مقداری نیز از انزوا درآمدن شعرای ارزشی ماست.
در ادامه شعری از این شاعر تازه سفر کرده:
خیز، اى بندۀ محروم و گنهکار بیا یک شب اى خفتۀ غفلت زده بیدار بیا
بس شب و روز که در زیر لَحَد خواهى خفت دَم غنیمت بشمار امشب و بیدار بیا
شب فیض است و در توبه و رحمت باز است خیز، اى عبد پشیمان و خطاکار بیا
پردۀ شب که بود آیت ستّارى من دور از دیدۀ مردم، به شب تار بیا
این تویى، بنده ی آلوده و شرمنده ی من این منم، خالق بخشندۀ ستّار بیا
مگشا دست نیازت به عطاى دگران دل به من بسته و بگسسته ز اغیار بیا
فرصت از دست مده، مى گذرد این لحظات منشین غافل و بى حاصل و بیکار بیا
بار عام است و بود رحمت من منتظرت قدمی نیز تو بردار, در این بار بیا
سیل رحمت شود این اشک پشیمانی تو با دلی بی غش و با چشم گهربار بیا
ای که دلدار و پناه تو امام عصر(عج) است پاکدل! از پی خشنودی دلدار بیا.