غزل) زخم اعصار
شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۰۴:۴۰ ب.ظ
درون سینه پر از نور های ظلمانی
گذشته عمر به تحصیل علم نادانی
گذشته عمر به تحصیل علم نادانی
پس از هزار غریبی در این کویر آخر
ندیده راه هدایت به غیر حیرانی
به اوج برنزده بازِ طبع گرچه شده
درون بند رهاییّ خویش زندانی
و لیک شکر که بعدِ فنای جاویدان
رسیده ایم در این جاودانی فانی
سکوت گوشخراشی ست زخم این اعصار
به یاد مشکل سختی به اسم آسانی
کنون که راست دروغ است راست تر ز دروغ
دو حرف راست بگوییم فاشْ پنهانی:
نگفته ام سخن نقض جز همینی که
گرفته دور مرا زشت های ایرانی !
و رنج ریشه و خشمی که رنگ خرمالو ست
نموده شعر مرا یک نسیم طوفانی....
۹۶/۱۰/۲۳