زمستان می رود
هر جا که پرسش حلنشدهای در زمینهٔ فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید، [پان]ترکان بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند.
ولادیمیر مینورسکی
دربارۀ تناقضات پان ترکیست ها و دروغهای تاریخی آنان پیشتر در مطلبی با عنوان "تحریف فرهنگ بومی آذربایجان توسّط بیگانه گرایان" صحبت کرده بودیم. بنده -آنطور که قبلاً توضیح دادم- شأن خود را آنتی پان ترکیسم نمی دانم، زیرا خود پان ترکیسم در حدّی نبوده است که مانیفست روشنی برای خود تعریف کند و مواضعش همه سلبی و در واقع آنتی ایران است و موضع سلبی هم راه به جایی نمی برد. کافی است فرهنگ بومی خود را شناخته و ترویج دهیم تا اثرات ضدّفرهنگ های مقابل آن خنثی شود، یعنی آنتی آنتی ایرانیسم بنا به قاعدۀ ریاضی منفی X منفی = مثبت، می شود همان میهن دوستی و علاقه به ایران. از دیدی منصفانه و بیطرفانه نیز، می توان قائل بود: از کجا معلوم که اصل قضیه برعکس دیدگاه مینورسکی بوده و هرجا که در زمینۀ تاریخ باستان اقوام شرقی به نفع ترک ها بوده، دیگران در مورد آن سکوت کرده باشند؟ امّا از این مقدار بیتابی ها و بیقراری های پان ترکیست ها در ازای موارد اثبات نشده یا موهوم، مقدار ظرفیّت آنان برای شنیدن حقایق فهمیده می شود و این از نشانه های دروغگویان است. در اینجا تنها به یکی از شبهات معمول آنان پاسخ می دهیم تا شبهات تابعۀ برآمده از آن نیز از بین برود.
طبق ادّعای این جنابان: مردمان بومی ایران قبل از آریاها، همگی ترک بودند و تمدّنهای آنان همچون هوری، سومری، ایلام، کاسی، کاسپی، کادوسی، گوتی، لولوبی، میتان، اورارتو، مانّا، ماد و حتّی اشکانی همگی باید ذیل تاریخ اقوام ترک بررسی شود. از طرف دیگر می گویند -و راست هم می گویند- که: زبان ترکی در مقایسه با زبانی مثل فارسی، به علّت ویژگی های ساختاری خود، در طول تاریخ کمتر دستخوش تغییر و تحوّل قرار گرفته و کتیبه های متعلّق به 5000 سال پیش اقوام ترک ساکن آسیای مرکزی یا به عبارت دیگر ترکستان، امروزه برای ما قابل فهم و سختی اش تنها به اندازۀ سختی نوشته های فارسی 1000 سال پیش است. سؤال اینجاست که: اگر اقوام بومی ایران در حدود 3000 سال پیش همگی ترک بودند، پس چرا زبان آن دسته از اقوام ترک که حدود 5000 سال پیش در آسیای مرکزی می زیستند، به ترکی امروز ما شبیه تر است؟ آیا قاعدتاً نباید وضعیت برعکس باشد؟ یعنی زبان ترکی در 5000 سال پیش شبیه به همین زبان کنونی ما بوده، سپس از این حالت فاصله گرفته و بعدها در نیمه راه پشیمان شده و دوباره برگشته است؟! حالا دلایلشان بر ترک بودن اقوام باستانی ایران و منطقه نیز این است که بر اساس کتیبه های یافته شده از آن اقوام، زبان آنان از نوع "پیوندی" بوده است؛ منتها پیوندی نه از نوعی که صرفاً مبتنی بر افزوده شدن پسوندها به انتهای کلمات و ساخته شدن ترکیبهای جدید باشد، بلکه پیوندی از نوعی که علاوه بر پسوندها، پیشوندها نیز در ساخت ترکیبات نقش ایفا کنند. به عبارت دیگر: نه از نوعی که عمده ترین نمونه اش در حال حاضر در منطقۀ ما زبان ترکی است، بلکه از نوعی که شامل زبان فارسی هم می شود. یعنی هیچ ایرادی ندارد که با همان روشها و استدلالات، این اقوام را ایرانی و آریایی هم بدانیم. پس چاره برای پوشاندن این حقیقت چه بود؟! باید فوری دست به کار می شدند... .
پروفسور دوقتور حسین محمّدزادۀ کذّاب (یالانچی) آذربایجان تورک ان یازیچی و تدقیقاتچیسی
دکتر حسین محمّدزادۀ صدیق و به قول خودش دوزگون(معادل ترکی صدیق)، چند سال پیش، از فرط راستگویی بیانیّه ای را از پیش خود جعل و به اسم سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متّحد (یونسکو) منتشر کرد که طیّ آن یونسکو اعلام می دارد: "ترکی دوّمین زبان باقاعدۀ دنیا و متقابلاً فارسی سی و ششمین لهجۀ زبان عربی ست"!! تا مدّتهای مدیدی، این بیانیّه به صورت زنجیره ای در همۀ شهرهای آذربایجان ایران دست به دست می گردید. امّا چرا دوّمین؟ من می گویم ترکی اوّلین زبان باقاعدۀ دنیاست. منتها این تعبیر سی و ششمین لهجۀ عربی (عین جعل نام خلیج فارس) از کجا آمد؟ تحقیر زبان فارسی در حدّ لهجه به کنار، مگر فارسی از زبانهای هندواروپایی و عربی از زبانهای سامی نیست؟ این چه ارتباط نامتوازنی است که بین اینها برقرار شده است؟ درست است که زبان کنونی فارسی که زبان دوّم عالم اسلام است، از زبان عربی ودیعه های بسیاری گرفته است، ولی ریشه اش عربی نبوده و بلکه با عربی ریشۀ مشترک نزدیک نیز ندارد. فارسی از سری زبانهای پیوندی و عربی به همراه عبری از سری زبانهای تصریفی است... . جمعی از دانشجویان حقیقت طلب به موضوع شک کرده و به یونسکو نامه نوشتند تا صحّت و سقم این خبر را از آنجا جویا شوند. یونسکو در پاسخ آنان، جوابیّه ای صادر کرد که: "برای ما همۀ زبانهای بشری محترم هستند و در راه حفظ همۀ آنها می کوشیم و امکان ندارد چنین نظراتی اظهار کرده باشیم". این پاسخ هیچگاه انعکاس نیافت؛ امّا مقصود از آوردن ماجرا، متوجّه ساختن خوانندگان به نیّات این جاعلان بود تا روشن شود که تا چه اندازه دقیق و حساب شده کار می کنند و چه اهدافی در سر دارند. امیدوارم روشن شده باشد.