نخستین حکومتهای زمین به روایت یونانیان
هزی ید شاعر یونانی در منظومۀ موسوم به اعمال و ایّام حکایت می کند: خدایان مالکیّت و سلطنت زمین را متوالیاً به پنج نژاد خیلی مختلف عنایت کردند. طبقه و نژاد اوّل نژاد طلایی بود. اولاد نمی آوردند مگر مردمان خیلی عالی. زندگانی میکردند در یک دنیای پرنازونعمت مانند خود خدایان به آسایش و سعادت. هرگز نمی دانستند مرگ چیست و چون این تغییر نشأه مستلزم وحشت و آزار است، وقتیکه اجلشان میرسید، بملایمت بخواب شیرینی رفته، بروح تبدیل می یافتند و همزاد خیراندیش نوع بشر میشدند و اعمال انسان را از محسّنات و معایب نظارت می کردند. بعد از نژاد طلا، نژاد نقره پدید امد. آنها مردمان شامخ الانف جنگجوی متکبّر مغروری بودند و خدایان آن محبّت و احترامی را که نسبت بطبقۀ ماقبل آنها داشته، نسبت به آنها نداشته. ایشان برای خدایان قربانی نثار نمیکردند و در فکر عبادت الهی نبودند. با وجود این، مردمان بلند همّت باقدرت محترمی بودند. وقتیکه ژوپیتر آنها را مغلوب ساخت و روی زمین را از وجودشان بپرداخت، نتوانست افتخارات و سعادتیرا که هنوز در قعر جهنّم از آن بهره مند هستند، از ایشان دریغ نماید. بعد از نژاد نقره، نژاد مس بوجود آمد. آنها مردمان بدذات درنده بودند و از هیچ چیز متألّم و متأثّر نمی شدند؛ گویا از چوب سخت زبان گنجشک تراشیده شده بودند. زراعت نمی کردند. بهیچیک از اعمال فلاحتی نمی پرداختند. فقط جنگجویی مایۀ اشتغال ایشان بود. همه چیز آنان از فلز ارن (مس آمیخته با روی) بود؛ از اسلحه و آلات و ادوات، حتّی خانه و منزل. و چون دایماً با خود مشغول جنگ بودند، بالاخره با دست خود خود را تمام کردند . مملکت اموات آنها را در اغوش خود پذیرفت، بدون اینکه برایشان مقام و مرتبه و افتخاری معیّن نماید. طبقۀ چهارم موسوم به اسم فلزی نبود؛ نژاد پهلوانان نام داشت و آنهائیکه در طه بس و تروا می جنگیدند، از ایشان بودند. پس از آنکه با اعمال دلیرانه خود را مشهور ابدی ساختندف آن پهلوانان نجیب از آغوش مرگ بجزایر سعید شتافتند و در آنجا در تحت قانون کرنس Kronos در یک ناحیۀ حیرت انگیزی مسکن دارند که سالی سه حاصل از زمین بر می دارند، بدون اینکه بهیچوجه زحمت کشیده بکار زراعت بپردازند. طیقۀ پنجم نژاد آهن است که بعد از طبقۀ جنگجویان طروا بعرصۀ وجود آمدند. و شاعر فوق الذّکر خود را با کمال اندوه جزو آن بچّه های بیچارۀ غمگین می شمارد. (به نقل از کتاب "تاریخ ایرانیان" کونت دو گوبینو، ترجمۀ ابوتراب خواجه نوریان، 1326 ، تهران: چاپخانۀ شرکت مطبوعات)