در کنار علومی که قدما با آن سرو کار داشتند، 5 علم نیز بودند که کمابیش بین خواصّ آنان رایج بوده و روی هم رفته با عنوان علوم پنچگانۀ مخفی شناخته می شدند. این علوم عبارتند از:
- کیمیا: کوشش در دگرش تبدیل کانی ها و فلزات، یا علم اکسیر.
- لیمیا: تبدیل قوای فاعل به مفعول یا بالعکس، یا علم طلسمات.
- هیمیا: احوال ستارگان و حیوانات مرتبط با آنها، یا علم تسخیرات.
- سیمیا: راز و رمز اعداد دیدن و تصرّف موجودات تخیّلی و خیالات، یا علم خیالات.
- ریمیا: تردستی یا علم شعبدات.
امّا به نظر می رسد جای علم "مومیا" در این میان خالی است؛ زیرا مومیایی گری نیز تاکنون به طور کامل رمزگشایی نشده و جزئیات آن ناشناخته باقی مانده است. این در حالی است که خود مومیاگران -به ویژه در مصر باستان- دربارۀ فنّ خود ادّعاهای خاصّی نیز داشتند... . یعنی مومیاگری نه صرفاً صنعتی برای مصون ماندن جسم از پوسیدگی، بلکه علمی بود برای جلوگیری از مرگ کامل شخص مومیایی شونده در لحظۀ مرگ به وسیلۀ توقّف تأثیرپذیری او از عامل زمان و بدین ترتیب، امکان زندگی مجدّد جسمانی او. بحث مومیایی موفّق و ناموفّق نیز از همینجا به میان می آید. اگر توجّه داشته باشیم که مردمان باستان هم به زندگی پس از مرگ اعتقاد داشتند، ولی مرده را در قبر نیز دارای نیازهای جسمی و جنسی می دانستند، این مسئله روشنتر می شود. چنانچه در قبور بازمانده از دوران کهن، شاهدیم که به همراه مردگان، غذا و نوشیدنی نیز دفن شده است. در تاریخ مغول می بینیم که آنان به همراه جنازۀ بزرگان خود، اسب او و حتّی چند تن از کنیزکانش را هم دفن می کردند.
پس مومیاگری علاوه بر جنبه های جسمانی از جنبۀ روحانی هم برخوردار بوده و لازم است بررسی های علمی دقیقتری در این زمینه صورت بگیرد.