حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

نه به تقیّه

پنجشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۷، ۰۱:۲۷ ب.ظ
تقیّه که اختصاص به مذهب شیعه هم ندارد، نزد شیعه به مفهوم کلّی پنهان داشتن عقیدۀ درونی برای نجات از ضرر جانی و مشابه آن است. این اصل، قرن‌ها در نزد علمای شیعه به عنوان اصلی عقلایی و پذیرفته شده مورد تأکید قرار می‌گرفت. در دوران معاصر بر سر ضرورت ادامۀ التزام به آن یا سپری شدن دورۀ ضرورتش، بین علما اختلاف افتاد و نهایتاً آنانی که قائل بودند تقیّه‌ورزی دیگر فاقد موضوعیّت و حرام است، به رهبری امام خمینی(ره) پیروز این میدان اعتقادی شدند. مخالفان سابق نیز عمدتاً یا قانع شده و یا احتمالاً به شیوۀ سابق این بار در مقابل علمای طرف مقابل راه و رسم تقیّه پیش گرفتند! عدّۀ قلیلی نیز بودند که بعد از پیروزی نهضت امام راحل، علناً ساز مخالفت برداشتند که اینک جزء افراد معلوم‌الحال به شمار می‌آیند که معمولاً خلع لباس نیز شده‌اند. امّا چرا امام راحل تقیّه را منقضی دانست؟
اگر نگاهی به تاریخ تمدّن اسلامی بیندازیم، در قرن هفتم هجری و اندکی قبل از آن بود که دو حملۀ خانمان‌سوز و ویرانگر یکی از غرب و دیگری از شرق، جهان اسلام را درنوردید: جنگهای صلیبی که غرب جهان اسلام را مشغول به خود ساخت و حملات مغول که ایران و مناطق شرقی جهان اسلام را در هم کوبید. این همزمانی در نظر بسیاری از اساتید تاریخ که تفکرّات توطئه‌ای هم ندارند، حکایت از یک شبه توطئۀ احتمالی و نوعی تبانی و زد و بند  میان این دو دشمن عمدۀ جهان اسلام بر ضدّ دشمن مشترک خویش می‌کند. کشف مراتب این تبانی نیازمند تحقیق بیشتر و ارائۀ اسناد محکمه‌پسند است، ولی احتمال وجود آن به حکم عقل سلیم منتفی نیست. بعد از جنگ‌های صلیبی، نهضت رنسانس اروپا و به دنبال آن تحرّکات دیگری نظیر انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه به وقوع پیوست که همگی بر روی هم نهایتاً منجر به پیدایش پدیدۀ استعمار به شکل شناخته‌شدۀ آن در سطح جهانی گردید که جهان اسلام را نیز تحت تأثیر خود قرار داد. حملۀ مغول نیز به نوبۀ خود باعث شکل‌گیری پدیدۀ استبداد به شکل شناخته‌شدۀ آن در قرون اخیر به طور خاص در ایران شد. به طوری‌که پیش از مغولان، در سطح جهان اسلام یکی حجّاج بن یوسف از عرب و دیگری مردآویج بن زیار از عجم را داشتیم که در خونریزی معروف بودند. پس از مغولان، خونریزی، اعدام بدون محاکمه، مثله و شکنجه، کشتار جمعی، برادرکشی و پسرکشی و مواردی از این دست، تبدیل به امری کاملاً عادّی گردید و دیگر حالت تابو بودن خود را از دست داد. این دو پدیدۀ خارجی و داخلی استعمار و استبداد پا به پای هم در ایران قرون اخیر پیش آمدند تا در دورۀ قاجار به هم پیوند خوردند. روشنفکران آن دوران، عدّه‌ای بر روی مبارزه با استعمار بیشتر تأکید می‌کردند و عدّه‌ای -که عمدتاً تحصیل‌کردگان فرنگ بودند- بر روی مبارزه با استبداد؛ امّا ناگفته پیدا بود که طبق قاعدۀ اسلامی "نفی سبیل" مبارزه با استعمار خارجی اولویّت بیشتری نسبت به مبارزه با استبداد داخلی برای مردم ایران داشت. استعمار خارجی نهایتاً موفّق شد در مرحلۀ جدیدتر از اعمال نفوذ خود، حکومت دست‌نشاندۀ خود را در قالب استبداد پهلوی در ایران روی کار آورد. اینجا بود که ظاهر مورد مبارزه، شاه ظالم و مستبدّ بود، ولی باطن -علاوه بر آن- عامل اجنبی در داخل. پس مدارا با ظالم داخلی جهت مبارزه با دشمن خارجی، دیگر معنایی نداشت، بلکه عین یاری به اجانب و کافران بود. از این رو در ذکر خیانات پهلوی هم بیشتر از ظلم و استبداد، باید به وابستگی و دلبستگی آنان به بیگانگان تأکید شود؛ چرا که انقلاب اسلامی ایران، صرفاً انقلابی علیه ظلم نبود، بلکه در کنار آن، انقلابی علیه نفوذ بیگانگان بود.
یکی از آن علمای پیش‌گفته در نامه‌ای به امام خمینی(ره) در آن روزها سه کلمه نوشت: تند می‌روید، تند می‌روید، تند می‌روید! ایشان هم در پاسخش نامه‌ای فرستاد و سه کلمه نوشت: کند می‌روید، کند می‌روید، کند می‌روید!

۹۷/۱۱/۰۴ موافقین ۳ مخالفین ۰
امید شمس آذر

نظرات  (۱)

سپاس از مطلب زیباتون..

البته شرایطی داره که هر کدام از علما نظری دارن الاخصوص در مورد لعن..
پاسخ:
سپاس از حسن توجّهتون. البتّه سبّ علنی رو عموم علما گفته ن که حرامه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی