اندر احوالات ولایت پذیران و ولایت گریزان...!!
روز گاری شد و کسی آمد و شعار ولایت مداری داد و بر خلاف پیشینیان که این شعار را که نمیدادند هیچ، حتی با ولایت هم ستیز می کردند تا آخر پای شعارش ایستاد و...
پس از او اما فضا اجبارا فضای ولایت پذیرانه ای شده بود اینجا بود که عده ای با شعار ولایت مداری –که البته ذره ای هم به آن اعتقاد نداشتند- بر افکار مردمان سوار شدند و ... شد آنچه نباید میشد...
بلی آن روزگارِ "نه شعار و نه عمل" سپری شد. روزگارِ آن مرد هم که شعار می داد و پایمردانه پایش می ایستاد هم با فحش و بد بیراه ... که هرکس بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر بد و بیراه شنید.
حال روزگاری نو آمده. روزگاری که شعار می دهند و عمل نمی کنند. روزگاری غبارآلود، که هرکه نداند فکر می کند هرچه که در این روزگار، شعار دهندگان می کنند، عین ولایت مداری است لذا همه کاستی ها و افساد عمل اینان نیز به حساب ولایت گذاشته می شود.
بگذریم از این قصه پر غصه، اما باید دید که در حریم ولایت، مردمان چند دسته اند.
یکی آنان اند که ولایت پذیرند . و اینان خود دو فرقه اند یکی ولایت پذیران محض (که یک دسته شان ولایت را تنها از آن جهت که در متن قانون آمده پذیرفته اند و دسته دیگرشان هم، هم از این جهت و هم از آن جهت که اصلی مقدس و ادامه راه انبیاست، ولی تفسیر درستی از این اصل مقدس که به آن معتقدند، ندارند و معمولا تحت تاثیر شدید جوهای سیاسی حاکم بر جامعه، منویات مقام ولایت از سمت ایشان مغفول واقع می شود) و دیگری ولایت پذیران ولایت مدار (که نه تنها مسئله ولایت را هم از این حیث که در قانون آمده و هم از آن حیث که اصلی مقدس است پذیرفته اند بلکه تا سر حد توان بر مدار ولایت حرکت می کنند و معمولا اینان کسانی اند که پیش از صدور هر دستوری از سمت مقام ولایت، وظیفه را تشخیص داده و به آن عمل می کنند و اگر هم انحرافی در فکر یا عملشان رخ دهد سریعا مطابق نظر ولیّ جامعه آن انحراف را اصلاح می کنند)
از تمرکز بر جرگه ولایت پذیران که بیرون آییم. دسته ای دیگر هستند که در مقابل اینهایند و اصطلاحا ولایت گریز. ولایت گریزان نیز بر مبنای دو فرقه کلی قابل تقسیم اند. یکی آنان که ولایت گزیر محض اند (به این معنا که از اجرای اوامر و منویات مقام ولایت تا سر حد توان سرباز می زنند، چرا که اجرای آنها خلاف منافع شخصیشان است، هر چند که ممکن است گاها سخنی بگویند تا ولایت پذیری خود را نشان دهند اما باید دانست این اقوالشان جز اسبابی برای ریا و مشتی ادعا و دروغ چیز دیگری نیست) و دسته ای دیگر ولایت گریزان ولایت ستیز (که نه تنها شاخصه ولایت گریزان محض را دارند بلکه می کوشند تا شخصِ ولیّ جامعه را از صحنه سیاست حذف کنند، لذا فتنه ها به پا می کنند و برای ایجاد آشوب ها و اختلافات داخلی متعدد نقشه ها می ریزند تا دست و پای ولایت را ببندند)
از دسته بندی مردمان مختلف و ذکر این نکته که تشخیص گرایشات مردمان مختلف در حریم ولایت، بصیرتی وافر می طلبد، باید گذشت و گفت: تنها یک دسته اند که رستگاران اند و آنان ولایت پذیران ولایت مدارند. و این را باید دانست که مردمانِ هر دو فرقه ولایت گریز و ولایت پذیر درجاتی در عمل و نظر دارند، بی شک آنان که در نهایی ترین درجات ولایت مداری اند، رستگاران واقعی و آنان که از سر کبر نفس و اسارت در هوای نفس خود در غایت ولایت ستیزی اند شقی ترین مردمان اند.
(برگرفته از وبلاگ اسلام ناب)