غزل) امید
چهارشنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۵۰ ب.ظ
گناه می کنم و بی قرار می مانم
به شوق روی تو چشم انتظار می مانم
اگر که توبه کنم، از تو ناامید شده م
به قید معصیت امّیدوار می مانم
پلنگ زخمی ام و خون خویش می لیسم
فغان نمی کنم و رازدار می مانم
«اگر تو آمده بودی بهار می آمد»
تو تا نیامده ای بی بهار می مانم
بهارهای دروغین بیاید و برود
به احترام غمت سوگوار می مانم
هوای بی توئی ام در تلاطم افکنده
دوباره باز -ولی- بردبار می مانم
نبرده منّت این دستمالها که تو تا
نوازشم نکنی، در غبار می مانم
برای تازه شدن دیر نیست، زود بیا
بیا، نترس که بر این قرار می مانم.
۹۹/۰۱/۲۰
قشنگه مثل همیشه