غزل) استغفار
چهارشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۲ ب.ظ
دوباره باز گناه و همان دم استغفار
دوباره باز همان قدر محکم استغفار
به هر دمیّ و به هر بازدم دو بارِ گناه
خمید هیکلم از این دمادم استغفار
گرفتم آخر -دور از حضور- استفراغ
خداوکیلی اش از بس که کردم استغفار
بیا خودم! که نخوابیم امشب و تا صبح
یکی گناه کنیم، آن یکی هم استغفار
خدا به دست خود این چرخه را به راه انداخت
همان دمی که پذیرفت از آدم(ع) استغفار
نگو که واقف از این سست عهدی ما بود
که بی حساب ببخشد به یک کم استغفار!
فقط خدا کند از این دو حالت دائم
تصادفاً بکنم حین مرگم استغفار!
۹۹/۰۷/۰۲
خوش برگشتید