مثنوی) وقتی که سردار دلها آسمانی شد
وقتی که آن سردار دلها آسمانی شد
افشای بسیاری از اسرار نهانی شد
افشا شد این ملت هنوز از حق نبرّیده ست
با اینکه از نامردی اوضاع رنجیده ست
افشا شد امریکا همان شیطان دیرین است
ترفندهایش خواه تلخ و خواه شیرین است
افشا شد آری پایداری چاره درد است
در بند سازش نیست هرکس ذرّه ای مرد است
روزی که آن سردار دلها آسمانی شد
بر ضدّ آن اشرار اجماعی جهانی شد
آنها که پروردند ماری در کنار خویش
درمانده گشتند عاقبت در کار مار خویش
پس بی نیاز گفتگو با اینچنین اشرار
با همّت اهل یقین له شد سر این مار
معلوم بود از مارکُش کینه به دل گیرند
ضحّاکیانی که ز مغز آدمی سیرند
آنگاه پس سردار دلها آسمانی شد
رفت و زمینه ساز این حد همزبانی شد
خرد و کلان از نو به یاد آورد پیمان را
هریک به سهم خود سپاهی شد سلیمان را
تا اوج گیرد روحشان از خاک بر افلاک
از لشکر دیوان حریم قدس گردد پاک
این نیست البتّه بهای خون آن قدّیس
باید به زانو عاقبت افتد خود ابلیس
از آن حیات طیّبه ما را نشانی شد
آنگاه که سردار دلها آسمانی شد.
دوست عزیزم بینهایت سپاسگزارم...
ولی در رأی ها شرکت نکردید چرا؟