حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

مثنوی) غزّالی و راهزنان

چهارشنبه, ۳ اسفند ۱۴۰۱، ۰۱:۳۶ ب.ظ

شهر نیشابور دارالعلم بود

طالب از هر سو پذیرش می‌نمود

 

کاروانی بین نیشابور و طوس

شد دچار عدّه‌ای دزد عبوس

 

طالب علمی جوان در کاروان

بقچه‌ای همراه بودش آن میان

 

تا که دست سارقین بر آن رسید

لابه کرد و گفت با بیم و امید:

 

"هرچه جز این بود ارزانیّ‌تان

این بماند، باقی‌اش فانیّ‌تان"

 

دزد بازش کرد تا بیند که چیست؟

دید کاغذپاره‌هایی بیش نیست

 

با تعجّب گفت: "گنج توست این؟

کارکردش چیست اوراقی چنین؟"

 

گفت: "اینها حاصلم در زندگی ست

هرچه هست، از آن شما را سود نیست

 

گر رود این، می‌رود علمم ز دست

جملۀ این جزوه‌ها زیرا که هست

 

میوۀ تحصیل چندین سال من

هرچه جز این مال تو، این مال من"

 

گفت: "این بوده ست معلومات تو؟

نیست علمی غیر از این در ذات تو؟

 

آنچه توی بقچه و دزدیدنی ست

بی‌گمان هرچیز باشد، علم نیست

 

هان! برو فکری به حال خود بکن

من نمی‌دانم، تو آنچه شد بکن"

 

او که ان غزّالی معروف بود

پیش از آن با جزوه‌ها مألوف بود

 

این تلنگر خورد و پس بیدار شد

تارک تحصیل طوطی‌وار شد

 

دفتر و دستک به کنجی وانهاد

ذهن خود را با تفکّر ورز داد

 

تا شد از اندیشمندان سترگ

بعدها می‌کفت این مرد بزرگ:

 

"بهترین اندرز عمر خویشتن

برگرفتم از لب یک راهزن".

 

 

۰۱/۱۲/۰۳ موافقین ۲ مخالفین ۰
امید شمس آذر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی