مثنوی) وزنهبرداران
يكشنبه, ۷ اسفند ۱۴۰۱، ۱۲:۱۹ ب.ظ
از جوانان مسلمان چند تن
فخر میراندند بر نیروی تن
بود آنجا صخرهای که هر جوان
میتکاند ان را به میزان توان
تا رسول اکرم (ص) آنجا سر رسید
گفت با آنان: "چه کاری میکنید؟"
گفته شد: "زورآزمایی میکنیم
تا کدام از سایرین رویینتنیم؟"
گفت: "میخواهید گویم کیست او؟"
جمع گفتندش: "چه چیز از این نکو؟"
جمله در سینه نفسها حبس بود
تا رسول(ص) اینگونه لبها را گشود:
"از همه کس هست نیرومندتر
آن که از چیزی خوشش آمد اگر
از مدار حق برون نندازدش
تا که آلوده به زشتی سازدش
خشمگین هم شد، نبازد خویشتن
بر طریق راستی راند سخن
روزگاری قدرتی هم یافت باز
جز به حقّ خود ندارد چشم آز
از همه هست اینچنین کس پرتوان
میتوان نامید او را پهلوان.
۰۱/۱۲/۰۷