حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

« علیٌّ مع الحقّ و الحقّ مع علیّ »

حقیقت روشن:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«بل یرید الإنسان لیفجر أمامه»
قیامة-5
*
نام احمد(ص) نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.
(مولوی)
....
به طواف کعبه رفتم، به حرم رهم ندادند
که: تو در برون چه کردی که درون خانه آیی؟
(فخرالدّین عراقی)
....
"ما ایرانی ها خصلت خوبی که داریم، این است که خیلی می فهمیم؛ امّا متقابلاً خصلت بدی هم که داریم، این است که توجّه نداریم که طرف مقابل هم مثل ما ایرانی ست".
(استاد حشمت الله قنبری)
*
با سلام
حقیقت روشن، دربردارندۀ نظرات و افکار شخصی است که پس از سالها غوطه خوردن در تلاطمات فکری گوناگون، اکنون شمّۀ ناچیزی از حقیقت بیکرانه را بازیافته و آمادۀ قرار دادن آن در اختیار دیگر همنوعان است. مطالب وبلاگ در زمینه های مختلفی سیر می کند و بیشتر بر علوم انسانی متمرکز است. امید که این تلاش ها ابتدا مورد قبول خدا و ولیّ خدا و سپس شما خوانندگان عزیز قرار گیرد و با نظرات ارزشمند خود موجبات دلگرمی و پشتگرمی نگارنده را فراهم آورید.
سپاسگزار: مدیر وبلاگ

( به گروه تلگرامی ما بپیوندید:
https://t.me/joinchat/J8WrUBajp7b4-gjZivoFNA)

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۱۳ اسفند ۹۷ ، ۱۰:۴۷ جهود
آخرین نظرات
نویسندگان

طرح اوّلیّه چند داستان

پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۱۱:۴۰ ب.ظ
اهل رمان خوانی و داستان نویسی نیستم؛ ولی طرح اوّلیّه چند داستان را به سفارش دوستانی که می خواهند به زور به این وادی بکشانندم، در ذهن داشتم که اینجا به ترتیب الفباییِ نام شخصیّت های اصلی به نمایش می گذارم تا نظرات شما را در موردشان بدانم که کدامیک قابلیّت تبدیل به یک داستان تمام عیار را دارد:
۱ - امیر بالاخره کچل شد، چون همیشه نگران از دست دادن موهایش بود!
۲ - جواد ایّام فرجه را در خوابگاه مانده بود، چون می ترسید پدرش متوجّه شود ابروهایش را برداشته است!
۳ - مادر خالد برای شفای پسرش به زیارت مزار اویس قرنی در یمن رفته بود، چون به زیارت مشهد اعتقادی نداشت!
۴ - رضا دچار افت تحصیلی شد، چون در مدرسه به خاطر ریش مسخره اش می کردند!
۵- سالار از ابتدای ورود به دانشگاه دنبال دوست دختر می گشت، چون نمی خواست پدرش فکر کند عاشق شده و نتوانسته است درس بخواند!
۶ - برادران سکینه او را دیوانه معرّفی می کردند، چون می خواستند در خانه بماند!
۷ - پدر و مادر طاهره نتوانستند او را به مدرسه بفرستند، چون حجاب در مدارس ممنوع بود!
۸ - قاتل خشمگین مرد دستفروش را به قتل رساند، چون با قیافه اش حال نکرده بود!
۹ - مهدی توانست با توکّل به خدا سرطان خود را درمان کند، چون با کسی در این موضوع صحبت نکرده بود!
۱۰ - و... .

۹۷/۰۹/۰۸ موافقین ۲ مخالفین ۰
امید شمس آذر

نظرات  (۴)

آفرین برای شروع عالیه
پاسخ:
سپاس از نظر لطف شما.
۱۰ آذر ۹۷ ، ۲۱:۱۸ رضا کشمیری
سلام
به نظرم مورد دوم داستانش خیلی خوب میشه 
مورد ۹ هم اگر با دید روانشناسانه و دینی نوشته بشه عالی میشه
موفق باشید ان‌شاءالله
پاسخ:
سلام
ممنون از نظرتون. روش فکر میکنم. البتّه خودم رو مورد 7 خیلی متمرکزم.
شماره ۹خیلی خوب بود :))))
پاسخ:
سپاس از حضورتون.
انشالله موفق باشید🌹
پاسخ:
و همچنین. متشکّرم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی