بار آخری که به مشهد مقدّس مشرّف شدم، در روضۀ شریف امام علیّ بن موسی الرّضا -علیه السّلام- با خدای خودم اینطور قرار گذاشتم که: «خدایا! تو نشانه ای از ظهور برایم بفرست، من هم قول می دهم که خود را به معنای واقعی کلمه -ان شاءالله- برای ظهور آماده کنم».
*
می توان گفت: خود ظهور که آغاز تحقّق جامعۀ آرمانی مهدوی ست، نشانه ای ست از بهشت موعود؛ و بهشت هم به نوبۀ خود، نشانه ای ست از خود خداوند بزرگ و خوب. ما در مورد هر سه ی اینها -خدا،بهشت،آرمانشهر- یقین داریم که راست اند، چه با استنادات عقلی و چه با احساس؛ امّا نشانه ها برای آرام گرفتن قلب خودمان است.
چنانچه ابراهیم(ع) به خداوند متعال گفت: "خدایا! مردگان را چطور زنده می کنی؟". خداوند فرمود: "آیا به معاد یقین نداری؟". گفت: "چرا! یقین دارم، امّا می خواهم قلبم آرام شود". خداوند هم دستور داد چهار پرنده را بگیرد، آنها را سر ببرد، ...الخ.
مولوی از این داستان برداشت کرده که: تا چهار خصلت را در خود نکشی، به مشاهدۀ حقیقت نائل نمی گردی. زیرا هرکدام از آن چهار پرنده، نماد یکی از رذائل اخلاقی انسان اند: طاووس نماد کبر و غرور، خروس نماد شهوت، کلاغ نماد حرص و طمع، و مرغابی نماد آرزوهای دور و دراز. امّا شاید این برداشت درست نباشد؛ زیرا:
اولاً آن چهار پرنده در این داستان دوباره زنده شده اند،
ثانیاً مشاهدۀ حقیقت اعمّ از مشاهدۀ حقانیّت یکی از وعده های خداوندی یعنی معاد است.
پیام داستان -با توجّه به همان نمادها- این است که:
ای انسان! خطر بکن که به خاطر خدایت از برخی نیازهای طبیعی خود بگذری و بر رویشان پا بگذاری. نیازهایی که برآورده شدنش حقّ مسلّم تو ست و اگر جز این بود که این نیازها نادیده گرفتنی نیستند، خدا این همه در کتاب جاویدش تو را با لفظ "إنّ الإنسان کذا و کذا" توصیف نمی کرد (خدا که نمی خواهد فحش بدهد!). خدا خود این نیازمندی ها را در وجود تو قرار داده و او حکیم است و هیچ چیزی را بیهوده نمی آفریند؛ ولی با این همه، وقتی می بینی در حال حاضر او برآورده شدن آنها را فعلاً مصلحت نمی داند، چاره ای جز صبر نداری. صبری که توشۀ راهش امید به رحمت خالق است. هرگز ترس به دل خود راه نده که ترک یادآوری آنها باعث مرگ دائمی و بدون بازگشتشان گردد. آن وقت است که خواهی دید خدا هرگاه که مصلحت بداند، آنها را دوباره زنده می کند.
و این را باید بدانی که: خدایی که می تواند زمین مرده را با آمدن بهار اصلی(عج) زنده کند بهتر از روز اوّلش، اجر صبر مؤمنان را هم در زندگی اصلی به آنان پرداخت می کند بهتر از اوّلش. پس او همان خدایی ست که اگر طرف معاملۀ تو قرار بگیرد، آن غرورها و امیال و آرزوهای طبیعی تو را هم بعد از قربانی شدنشان زنده می کند؛ این بار بهتر از اوّل و به صورت خصلتهای عالی اخلاقی. چرا که به خالق سپرده شده و در مسیر صحیح قرار گرفته اند. این است نشانه !
راست گفت خداوند بلندمرتبه و بزرگ