واژۀ تمدّن در لغت از ریشۀ عربی مدینه به معنی شهر گرفته شده و در کل
به "شهرنشینی" قابل ترجمه است؛ ولی در اصطلاح به "مجموعه داشتههای
مادّی یک ملّت" اطلاق میشود. بر اساس این تعریف، تمدّنهای زیادی در طول
تاریخ بشر تا به امروز قابل شناساییاند، مانند تمدّن بین النّهرین، تمدّن ایران باستان،
تمدّن غرب و... . تمدّن اسلامی در این میان، یکی از بزرگترین تمدّنهای بشر است که
بر پایۀ اعتقادات دینی بنا شده و برای چندین سدۀ پیاپی منتهی به قرن 7 هجری / 13
میلادی افتخار درخشانترین تمدّن جهانی را یدک میکشید.
ویژگیهای تمدّن اسلامی
تمدّن اسلامی ویژگیهای خاصّی دارد که آن را از سایر تمدّنها متمایز
میکند:
1- تمدّن اسلامی از نظر جغرافیایی در مرکز جهان شناختهشدۀ آن روزگار
ظهور کرده است. این امر باعث شده در مدّت کوتاهی بتواند قلمرو خود را به آسانی در
اطراف و اکناف خاستگاه اوّلیهاش گسترش دهد و امروز بخش وسیعی از جهان را در
اختیار بگیرد.
2- از نظر تاریخی نیز، تمدّن اسلامی در زمانی ظهور کرد که به تعبیری
"نیمروز تاریخ" محسوب میشود و -عطف به نظرات جامعهشناسان غربی- در حکم
حدّ فاصل دوران سیطرۀ اسطوره و دوران سیطرۀ علم بوده است. آنان در میان این دو
دوران، دوران سیطرۀ دین را نیز قرار میدهند؛ ولی ویژگی خرافهستیزی و علممحوری
اسلام، آن را اساساً از تمام ادیان موجود دیگر متمایز میکند. به نحوی که اسلام را
نه میتوان -در تعریف غربی دین- بخشی از سنّت جوامع اسلامی دانست و نه دنبالۀ
اسطورههای ملل مسلمان. از میان رهبران ادیان بزرگ جهان نیز، پیامبر اسلام (ص)
تنها رهبری است که به لحاظ تاریخی، کوچکترین ابهامی پیرامون شخصیّتش وجود ندارد.
3- بستر ظهور این تمدّن نیز، سکونتگاه اقوامی بدوی بود که خود فاقد
سابقۀ تمدّنی روشنی بودند و به همین دلیل، از داشتههای معنوی تمدّنهای پیشین ارث
چندانی نبرده و کاملاً مستقل و متّکی به داشتههای خود، بالید و رشد کرد.
4- عوامل اشتراکدهندۀ میان ملل مسلمان مانند خدای واحد، قبلۀ مشترک،
کتاب آسمانی و شخصیّت حضرت رسول(ص) نیز همگی به دور از تغییر و تحریف بوده و در
طول زمان اصالت نخستین خود را حفظ کرده و از دستبرد عوامل انسانی مصون ماندهاند.
5- پیام آسمانی اسلام حتّی در دوران اوج فتوحات نیز برای جوامع میزبان
جذّاب بوده و عواملی که موجبات نارضایتی آنان میشده، نتوانستهاند این پیام را
تحت تأثیر خود قرار دهند. از این رو فتوحات اسلامی –حتّی اگر بعضاً آلوده به انگیزههای
مادّی نیز بوده باشد- در درجۀ اوّل حامل همین پیام معنوی بوده و از این رو با دیگر
فتوحات تاریخ متفاوت است.
جملگی این ویژگیها روی هم، به تمدّن اسلامی موقعیّتی ممتاز و منحصر
به فرد بخشیده است و باعث شده است تا مدّتهای طولانی بتواند به لحاظ پیشرفتگی
علمی و سبک زندگی مترقّی، رتبۀ نخست در جهان را از آن خود سازد؛ امّا از اوایل قرن
هفتم به بعد،عوامل چندی این طلایهداری را از دست تمدّن اسلامی خارج کرده و سپس به
تدریج به دست تمدّن کنونی غرب سپرد. پیش از یادکرد از این عوامل، ذکر این نکته
ضروری است که: تمدّن اسلامی در حال حاضر نیز برقرار و زنده است. آنچه که موجب
دغدغۀ خاطر اسلامگرایان است، افول جایگاه این تمدّن در سطح جهان است و نه
خود آن.
عوامل افول جایگاه تمدّن اسلامی
عوامل افول این جایگاه به دو دستۀ عوامل درونی و عوامل بیرونی قابل
تقسیماند. در مورد میزان اهمّیت هر یک از آنها در این باره، میان صاحبنظران
اختلاف وجود دارد؛ ولی در اصل آنها اختلافی نیست که اجمالاً از این قرارند:
الف: عوامل درونی)
1- بروز تفرقه و انشقاق میان امّت اسلام از همان ابتدای تاریخ تمدّن
اسلامی که علاوه بر "زمینی" شدن بسیاری از مبانی آسمانی اسلام در عمل،
اتّحاد مسلمانان در بزنگاههای مهمّ تاریخی را نیز به شدّت خدشهدار کرد.
2- دور افتادن حکومتهای اسلامی از اصول کیفی اوّلیۀ اسلام و بسنده
کردن آنان به معیارهای کمّی متداول در میان حکومتهای دیگر از قبیل وسعت قلمرو و
شمار اتباع، شکوه ظاهر شهرها و سازهها، رونق تجاری هنر و صنعت و بیتوجّهی به
محتوای آن، و... .
ب: عوامل بیرونی)
1- حملۀ وحشتناک مغول از شرق جهان اسلام که علاوه بر برانداختن دستگاه
خلافت اسلامی، با ویرانیهایی که به بارآورد، فرصت کمر راست کردن دوباره را از
تمدّن اسلامی سلب کرد.
2- جنگهای پیاپی صلیبی در غرب جهان اسلام که تقریباً با حملۀ مغول به
وقوع پیوسته و باعث فرسایش قدرت سخت جهان اسلام در آن روز شد.
بازیابی جایگاه تمدّن اسلامی در عصر حاضر
هرچند دو عامل بیرونی پیشگفته (حملۀ مغول و جنگهای صلیبی) در کنار
کارشکنیهای مداوم و مخفیانۀ دشمنانی چون یهود، باعث به زمین خوردن جهان
اسلام شد، امّا کاستیهای درونی موجود در خود جهان اسلام بود که مانع بازیابی
مجدّد نیروهای تحلیلرفتۀ آن گشت. همین کاستیهای پیشگفته، جهان اسلام را در طیّ
سدههای بعدی درگیر دو پدیدۀ استبداد داخلی و استعمار خارجی ساخت؛
دو پدیدهای که به موازات هم پیش آمده و در دورۀ معاصر به نحوی هوشمندانه با هم
پیوند یافتند تا غلبۀ تمدّن نوین غرب را در جهان اسلام اعلام نمایند.
مردم و مصلحان مسلمان –و به طور بارزی علمای شیعه- در قرون اخیر در
مقابل دشمنان اسلام ایستادگی کرده و حرکتهای چندی برای بازیابی جایگاه تمدّن
اسلامی راه انداختهاند که بعضاً به پیروزی رسیده و بعضاً با شکست مواجه شده است.
مهمترین حرکت اخیر از این سنخ، انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام
خمینی(ره) بوده است که در دههها و سالهای گذشته موجب پیدایش موجی از بیداری
اسلامی خاصّه در جهان عرب گردیده که در رسانهها به "بهار عربی" معروف
شده است. شاخههای متعدّد این حرکتهای اخیر نیز چه به ثمر برسند و چه با ناکامی
مواجه شوند، نقش سرنوشتسازی در آیندۀ معادلات سیاسی و فرهنگی منطقه ایفا میکنند.
هرچند عدّهای از اسلامگرایان فعّال در کشورهای منطقه که اصطلاحاً
دارای مرام "پاناسلامیست" هستند، دغدغۀ احیای تمدّن گذشتۀ اسلامی را در
سر دارند، امّا نسل جدید اسلامگرایان ایرانی به پیروی از رهبر کنونی انقلاب
اسلامی، در اندیشۀ تحقّق تمدّن نوین اسلامی بوده و در جهت برپایی آن میکوشند.
تفاوت آن با تمدّن قبلی، در زدودن کاستیهای موجود و پیراستن نقاط ضعف و عوامل
آسیبپذیری آن و همچنین سازگاری بیشتر آن با دنیای امروزی و دعوت آگاهانۀ دیگران
به سوی پیام اسلام است. دو رکن عمدۀ آن نیز –چنانچه پیشتر عنوان شد- عبارتند از:
پیشرفت علمی و سبک زندگی اسلامی. به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران به خاطر تأسّی
از اندیشۀ شیعه و همچنین مشی تعادلی که همیشه در هدفگذاریهای خود پیش گرفته است،
بتواند در آیندۀ نزدیک به عنوان سردمدار تمدّن نوین اسلامی که در میان متفکّران آن به
"حیات طیّبه" شهره است، شناخته شود.