تحلیلی بر مقالۀ "اسطورۀ ثری تئونه و ایندرا"
مقالۀ اسطورۀ ثری تئونه/فریدون و ایندرا اثر دکتر ذوالفقار رهنمای خرّمی، یک متن مقایسه ای است بین اساطیر ایرانی با اساطیر هندی. واژگان کلیدی آن عبارتند از: اسطوره، هند، ایران، ثری تئونه، ایندرا، اژی دهاک. نویسنده در این نوشتار سعی می کند با بهره گیری از منابع ایرانی و در رأس آنها شاهنامۀ فردوسی و همچنین منابع هندی و در رأس آنها ودا ها، به مقایسۀ دو اسطورۀ ثری تئونه(فریدون) ی ایرانی و ایندراء هندی بپردازد و ویژگی های مشترک آنها را استخراج کند. «از بهره های دیگر این مقاله برای نویسنده، دستیابی به اطّلاعاتی است که ابلیس، دیو و اژی دهاک را در سه حوزۀ معنایی جدا قرار می دهد». در این مقاله، ابتدا ایندرا و فریدون و سپس اژی دهاک/ضحّاک یا وریتره واکاوی شده اند. هدف نویسنده از این مقاله، اثبات پیوند دیرینۀ دو ملّت بزرگ هم تبار یعنی ایرانیان و هندیان است.
این مقاله از یک چکیده، یک مقدّمه و ۸ فصل بدین ترتیب:
- «اساطیر هند: منابع و مدارک،
- نژاد شناسی سرزمین هند،
- دو خدای کهن هند،
- نژاد آریا و اسطوره های هندی،
- ایندرا،
- فریدون: ثری تئونه،
- اژی دهاک=ضحّاک: "وریتره"،
- در سنجش ثری تئونه و ایندرا»،
تشکیل یافته است. پایان بخش مقاله، نتیجه گیری نویسنده از آن و در ادامه، ذکر یادداشت ها و کتابنامۀ آن(منابع و مآخذ) است. در بخش چکیده، نویسنده در ابتدا متذکّر می شود که:
«پیوتد دیرینۀ دو ملّت بزرگ، از تبار آریاییان هند و ایران، آن چنان آشکار و عینی و تار و پودش به هم تنیده است که در نگاهی به فرایند دگرگونی های تاریخی، سیاسی، فرهنگی می توان گفت: انگلیسی ها ابتدا هند را از ایران گرفتند، سپس خودشان توانستند در ایران حضور یابند».
در بخش مقدّمه، پس از ذکر کلّیاتی دربارۀ اسطوره شناسی و لزوم آن و همچنین پیوند آن با تاریخ و باستان شناسی و دین و فرهنگ، می آورد:
«برای همۀ دانشجویان زبان و ادبیّات به ویژه زبان فارسی، مطالعه و آگاهی از اسطوره ها الزامی است، به چند دلیل: الف- راهیابی به حوزۀ معرفت شناسی جهانی، ب- راهیابی به حوزۀ معرفت شناسی ملّی و منطقه ای به ویژه آسیا، ج- زمینه سازی برای مطالعۀ اساطیر ایران و هند، د- آمادگی یافتن برای درک متون اساطیری از جمله ریگ ودا و شاهنامه، ه- آشنایی با درون مایه های اساطیری برای متن شناسی در ادبیّات فارسی، و- آشنایی با جلوه های هنری گوناگون اسطوره ها از جمله در زبان و شعر».
نویسنده پس از واکاوی موضوعات پیش گفته در فصول اوّل تا هفتم مقاله، در فصل آخر فریدون و ایندرا را از سه زاویه مورد سنجش قرار می دهد:
«الف- حضور در تمدّن بشری،
ب- اژدها کشی با دریافت لقب ورترغنه،
ج- وسیلۀ اژدها کشی یا گرز».
سرانجام بر اساس گزارش های موجودف چنین نتیجه گیری می کند:
«ایندرا کشندۀ اژدها در هند است و فریدون کشندۀ اژدها در ایران. در نقطۀ مقابل، وریتره و اژی دهاک را اگر مورد سنجش قرار دهیم: هر دو به سان اژدهایی سه سر آشکار می شوند، هر دو شخصیّت بیگانه اند، هر دو به دست ایزدان یا پهلولنانی به هلاکت می رسند... . تشابه سوم، سلاحی است که فریدون و ایندرا در نبرد با اژی دهاک و وریتره به کار گرفته اند: سلاح ایندرا وجر vajra و سلاح فریدون گرز است. از نظر زبان شناسی، این دو واژه هم ریشه شناخته شده است. هر دو با به کارگیری وجر یا گرز، لقب ورترغنه[در هم شکنندۀ دشمن] را به خود اختصاص داده اند؛ اگرچه این دو نفر نمونه هایی از دنیای مثالی هستند و در دوره های گوناگون تاریخ بشری می توان در نبرد بدی و خوبی آن دو را یافت».
مقایسۀ دو اسطورۀ فریدون و ایندرا
الف- شباهت ها)
فریدون:
- کشندۀ اژدها در ایران است
- اژی دهاک به صورت اژدهایی سه سر آشکار می شود
- اژی دهاک بیگانه است
- اژی دهاک به دست پهلوانی به هلاکت می رسد
- اژی دهاک بر یمه/جم حمله می آورد
- فریدون کشندۀ اژدها است
- سلاح فریدون گرز است
- فریدون ملقّب به ورترغنه می شود
ایندرا:
- کشندۀ اژدها در هند است
- وریتره نیز به صورت اژدهایی سه سر آشکار می شود
- وریتره نیز بیگانه است
- وریتره به دست ایزدی به هلاکت می رسد
- وریتره به آدیتیاها حمله می آورد
- ایندرا نیز کشندۀ اژدها است
- سلاح ایندرا نیز وجر/گرز است
- ایندرا نیز عیناً به همان لقب ملقّب می شود
ب- تفاوت ها)
فریدون:
- در ایران دیو موجودی فریبکار است
- در ایران ایندره دیو فریبکاری است که در نقطۀ مقابل اردیبهشت یکی از امشاسپندان قرار گرفته است
ایندرا:
- ایندرا از گروه دئوه ها است
- در ودا ها از ایندرا بسیار ستایش شده که یادآور ستایش بهرام فرشتۀ پیروزی در ایران باستان است.
پایان