نه به کدام حجاب اجباری؟
دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۱۲:۰۰ ب.ظ
گفتند علم بهتر است یا ثروت؟ ولی هیچکس تأکید نکرد که علم علم است و ثروت ثروت. بعدش علم را برای ارزیابی ریختند در قالب ملاکهای مربوط به ثروت تا نتیجه این باشد که آن رشتۀ علمی برتر است که ثروت بیشتری تولید کند. حاصل شد این وضعیّت اسفبار مدرکگرایی و کمّیتزدگی در محاسبات مربوط به پیشرفت علمی. وقتی مادّیت مادّیت است و معنویّت معنویّت، چرا باید خود را به ندانستن بزنیم و بیهوده سعی کنیم معنویّت را با معیارهای مادّی بسنجیم؟ وقتی جسم جسم است و روح روح، وظیفۀ رشتهای به نام "روانشناسی" این وسط دقیقاً چیست؟ وقتی انسان موجودی دوساحتی است که هم جسمانی و هم روحانی است و از این میان ساحت جسمانی در مرد و ساحت روحانی در زن قویتر است، چرا باید به تبع ملاکهای تکبعدی نگری حاکم بر دنیای امروز (و نه امروزر دنیا) بیهوده سعی کنیم در مورد تفاوتهای آفرینشی مرد و زن خود را به ندیدن بزنیم و ارزش زن را در هرچه بیشتر متشبّهتر شدنش به مردان جستجو کنیم، آن هم به اسم نگاه انسانی، آن هم نه فقط در جوامع غربی بلکه بعضاً در جامعۀ اسلامی؟!!
از چند سال پیش در پایگاههای روانشناسی غربی برای پدران و مادران توصیه کردهاند: اگر فرزندانتان دوست ندارند شیر بخورند، شیر را با افزودنیهایی از قبیل توتفرنگی و آبپرتقال و... مخلوط کنید تا بچّهها خوششان بیاید و جامعۀ ما نیز طبق روال همیشگی خود در تاریخ معاصرش، چشم و گوش بسته به استقبالش شتافته و به تبع شیرموز و شیرکاکائو و شیرعسل، شیرپرتقال و شیرتوتفرنگی و... را هم روانۀ بازار کردند؛ ولی هیچکس نگفت: شیرموز و شیرتوتفرنگی شیرموز و شیرتوتفرنگی است و شیر شیر است. با همان دمای بالا و سرشیر روی آن بدون هیچگونه افزودنی خارجی حتّی یه حبّه قند! و این تأکید معصومین (علیهمالسّلام) هم نیست که به مذاق مردم مسلمان و شیعۀ جامعۀ ما خوش نیاید(!؟)، بلکه تأکید پزشکان غربی است که شیر تنها در اینصورت است که میتواند برای سلامت مفید باشد. نوشیدنیهای التقاطی یاد شده، فقط محض تنوّع خوبند و نمیتوانند جای شیر را بگیرند. باید برای بچّهها علاقه به نوشیدن شیر را همینطور که هست جا بیندازیم، وگرنه در پرورش آنها شکست خواهیم خورد. مثل اینکه در توجیه چرایی نماز گفته شود: حرکات نماز نوعی ورزش است که برای بدن خوب است! همینطور باید بتوانیم برایشان جا بیندازیم که: حجاب زیبایی نیست، پوشاندن زیبایی است. دختر بیحجاب آرایشکرده صدالبتّه از دختر باحجاب ساده زیباتر است، ولی به این دلیل و این دلیل و این دلیل و این دلیل وظیفۀ هر دختری پوشاندن آن زیباییهای خدادادی در برابر بیگانگان است. برخی معنای زیبایی معنوی را با زیبایی مادّی خلط میکنند، در عین حال در آثار هنری، به جای نمادهای نشاندهندۀ زیبایی معنوی، از همان مظاهر زیبایی مادّی برای تبلیغ حجاب بهره میبرند؛ مثلاً زیباترین دختران سفیدپوست و کمانابرو را با آرایش ملایم نامحسوس با لبخندی بر لب و شاخهگلی در دست برای پوستر تبلیغ حجاب انتخاب میکنند که حجابشان نیز معمولاً پوششهای سفیدرنگ یا روشن مدلجدید است نه چادرهای سیاه سنّتی!! دختران جوان زیادی نیز با نیّت خیر و حرفهای قشنگ، به تبلیغ این نوع باحجابی در فضای واقعی و مجازی میپردازند! برخی از آنها نیز چند سال بعد از اینکه خدا را شکر میکنند که چادریاند (در حالیکه بیشتر "چادربسر" هستند تا چادری و چادری بودن به این آسانی نیست)، نهتنها چادر بلکه اصل پوشش را هم زمین میگذارند تا آزاد باشند و مشهور!!
وقتی حضرت امام دربارۀ آن دختر جوان 18 - 17 سالهای که کشف حجاب کرده، میفرمایند اصلاً مهم نیست، یعنی به چند مسئلۀ مهم باید توجّه داشت: 1- در ایران امروز "بدپوششی" (که به غلط بدحجابی گفته میشود)، پدیدهای است که چه ناشی از بیعرضگی مسئولان امر بدانیمش و چه ناشی از سعۀ صدر(!) آنان، به هرحال نشاندهندۀ وجود آزادی و تسامح در این موضوع در جمهوری اسلامی است. این امر به خودی خود در جوامع غربی ارزش شمرده میشود، ولی با این حرکتها میخواهند القا کنند که گویا این شُل گرفته شدن حجاب از سوی عدّهای از زنان جامعۀ ایرانی، نه نشاندهندۀ آزادی بلکه نشاندهندۀ اجبار و خفقان است! 2- از ابتدای انقلاب 40 سال میگذرد، دختران نیز در شرع اسلام حدّاکثر از 9 سالگی ملزم به رعایت حجاب هستند. کسانی که به خیال خود موج "نه به حجاب اجباری" را در سطح جامعه راه انداختهاند، حتّی با این پیشفرض غلط که حجاب در ایران بعد از انقلاب اسلامی رایج شده است (در حالیکه حقیقت عکس این است و اگر حجاب نبود انقلاب هم نبود)، باز از حلّ این معادلۀ دومجهولۀ بسیار سخت ناتوانند که اگر دختری حدّاقل 1 سال آزادانه گشته و بعد از انقلاب به اجبار محجّبه شده، اکنون باید حدّاقل 50 سال داشته باشد و زیر این سن همگی فرزندان انقلاب هستند که به اختیار خود حجاب را انتخاب کردهاند؛ پس چرا این دخترانی که سوژۀ این برنامهها شدهاند، همگی زیر 30 سال و زیر 20 سال هستند و اینهمه سال از ابتدای "جشن" تکلیفشان تا امروز در برابرش مقاومتی نکرده اند؟! پس این وضعیّت نه از آزادی و نه از خفقان، که از نادانی است. 3- مقصّر اصلی با توضیحات قبلی، آن کسانی هستند که در جا انداختن "صحیح" فلسفۀ حجاب در بین دختران جامعۀ ما قصور و تقصیر ورزیدهاند و باید اگر ملامتی هست، برای آنان و اگر برخوردی هست، با آنان باشد و اگر اعترافاتی قرار است از سیمای ملّی پخش شود، اعترافات آنان باشد! این دختران جوان، فریبخورده هستند و نه بیش؛ عامل اصلی دشمن، امثال آن فاحشۀ سیاسی هستند که در بحبوحۀ حسّاسترین مسائل جاری کشور، همایش برگزار میکنند و از لباس وکالت ملّت (که لاجرم جز چادر سنّتی سیاه نباید باشد و گرنه نمیگیرد!) در مذمّت چادر به نمایندگی از حجاب، ایراد سخن کرده و درد گردن خود را به گردن آن میاندازند!! اگر اینها خود را اجبار به حجاب آن هم از آن نوع خاصّ غیراجباریاش کردهاند، بله! حق دارند و باید در یک جایی خواستههای مشروعشان ارضا شود تا طغیان نکنند. ولی عموم مردم گناهی ندارند، جز اینکه ناآگاهند. شاید این ناآگاهی در نوع خود و در شرایطی گناه بزرگی هم باشد، ولی هرچه هست، همین است و نه بیشتر!
از چند سال پیش در پایگاههای روانشناسی غربی برای پدران و مادران توصیه کردهاند: اگر فرزندانتان دوست ندارند شیر بخورند، شیر را با افزودنیهایی از قبیل توتفرنگی و آبپرتقال و... مخلوط کنید تا بچّهها خوششان بیاید و جامعۀ ما نیز طبق روال همیشگی خود در تاریخ معاصرش، چشم و گوش بسته به استقبالش شتافته و به تبع شیرموز و شیرکاکائو و شیرعسل، شیرپرتقال و شیرتوتفرنگی و... را هم روانۀ بازار کردند؛ ولی هیچکس نگفت: شیرموز و شیرتوتفرنگی شیرموز و شیرتوتفرنگی است و شیر شیر است. با همان دمای بالا و سرشیر روی آن بدون هیچگونه افزودنی خارجی حتّی یه حبّه قند! و این تأکید معصومین (علیهمالسّلام) هم نیست که به مذاق مردم مسلمان و شیعۀ جامعۀ ما خوش نیاید(!؟)، بلکه تأکید پزشکان غربی است که شیر تنها در اینصورت است که میتواند برای سلامت مفید باشد. نوشیدنیهای التقاطی یاد شده، فقط محض تنوّع خوبند و نمیتوانند جای شیر را بگیرند. باید برای بچّهها علاقه به نوشیدن شیر را همینطور که هست جا بیندازیم، وگرنه در پرورش آنها شکست خواهیم خورد. مثل اینکه در توجیه چرایی نماز گفته شود: حرکات نماز نوعی ورزش است که برای بدن خوب است! همینطور باید بتوانیم برایشان جا بیندازیم که: حجاب زیبایی نیست، پوشاندن زیبایی است. دختر بیحجاب آرایشکرده صدالبتّه از دختر باحجاب ساده زیباتر است، ولی به این دلیل و این دلیل و این دلیل و این دلیل وظیفۀ هر دختری پوشاندن آن زیباییهای خدادادی در برابر بیگانگان است. برخی معنای زیبایی معنوی را با زیبایی مادّی خلط میکنند، در عین حال در آثار هنری، به جای نمادهای نشاندهندۀ زیبایی معنوی، از همان مظاهر زیبایی مادّی برای تبلیغ حجاب بهره میبرند؛ مثلاً زیباترین دختران سفیدپوست و کمانابرو را با آرایش ملایم نامحسوس با لبخندی بر لب و شاخهگلی در دست برای پوستر تبلیغ حجاب انتخاب میکنند که حجابشان نیز معمولاً پوششهای سفیدرنگ یا روشن مدلجدید است نه چادرهای سیاه سنّتی!! دختران جوان زیادی نیز با نیّت خیر و حرفهای قشنگ، به تبلیغ این نوع باحجابی در فضای واقعی و مجازی میپردازند! برخی از آنها نیز چند سال بعد از اینکه خدا را شکر میکنند که چادریاند (در حالیکه بیشتر "چادربسر" هستند تا چادری و چادری بودن به این آسانی نیست)، نهتنها چادر بلکه اصل پوشش را هم زمین میگذارند تا آزاد باشند و مشهور!!
وقتی حضرت امام دربارۀ آن دختر جوان 18 - 17 سالهای که کشف حجاب کرده، میفرمایند اصلاً مهم نیست، یعنی به چند مسئلۀ مهم باید توجّه داشت: 1- در ایران امروز "بدپوششی" (که به غلط بدحجابی گفته میشود)، پدیدهای است که چه ناشی از بیعرضگی مسئولان امر بدانیمش و چه ناشی از سعۀ صدر(!) آنان، به هرحال نشاندهندۀ وجود آزادی و تسامح در این موضوع در جمهوری اسلامی است. این امر به خودی خود در جوامع غربی ارزش شمرده میشود، ولی با این حرکتها میخواهند القا کنند که گویا این شُل گرفته شدن حجاب از سوی عدّهای از زنان جامعۀ ایرانی، نه نشاندهندۀ آزادی بلکه نشاندهندۀ اجبار و خفقان است! 2- از ابتدای انقلاب 40 سال میگذرد، دختران نیز در شرع اسلام حدّاکثر از 9 سالگی ملزم به رعایت حجاب هستند. کسانی که به خیال خود موج "نه به حجاب اجباری" را در سطح جامعه راه انداختهاند، حتّی با این پیشفرض غلط که حجاب در ایران بعد از انقلاب اسلامی رایج شده است (در حالیکه حقیقت عکس این است و اگر حجاب نبود انقلاب هم نبود)، باز از حلّ این معادلۀ دومجهولۀ بسیار سخت ناتوانند که اگر دختری حدّاقل 1 سال آزادانه گشته و بعد از انقلاب به اجبار محجّبه شده، اکنون باید حدّاقل 50 سال داشته باشد و زیر این سن همگی فرزندان انقلاب هستند که به اختیار خود حجاب را انتخاب کردهاند؛ پس چرا این دخترانی که سوژۀ این برنامهها شدهاند، همگی زیر 30 سال و زیر 20 سال هستند و اینهمه سال از ابتدای "جشن" تکلیفشان تا امروز در برابرش مقاومتی نکرده اند؟! پس این وضعیّت نه از آزادی و نه از خفقان، که از نادانی است. 3- مقصّر اصلی با توضیحات قبلی، آن کسانی هستند که در جا انداختن "صحیح" فلسفۀ حجاب در بین دختران جامعۀ ما قصور و تقصیر ورزیدهاند و باید اگر ملامتی هست، برای آنان و اگر برخوردی هست، با آنان باشد و اگر اعترافاتی قرار است از سیمای ملّی پخش شود، اعترافات آنان باشد! این دختران جوان، فریبخورده هستند و نه بیش؛ عامل اصلی دشمن، امثال آن فاحشۀ سیاسی هستند که در بحبوحۀ حسّاسترین مسائل جاری کشور، همایش برگزار میکنند و از لباس وکالت ملّت (که لاجرم جز چادر سنّتی سیاه نباید باشد و گرنه نمیگیرد!) در مذمّت چادر به نمایندگی از حجاب، ایراد سخن کرده و درد گردن خود را به گردن آن میاندازند!! اگر اینها خود را اجبار به حجاب آن هم از آن نوع خاصّ غیراجباریاش کردهاند، بله! حق دارند و باید در یک جایی خواستههای مشروعشان ارضا شود تا طغیان نکنند. ولی عموم مردم گناهی ندارند، جز اینکه ناآگاهند. شاید این ناآگاهی در نوع خود و در شرایطی گناه بزرگی هم باشد، ولی هرچه هست، همین است و نه بیشتر!
۹۷/۱۱/۰۸
راستی یه سر به این وبلاگ (وبلاگ به سوی حقیقت http://eksireeshgh.blog.ir) بزنید و نظرتون رو در مورد این پست که در مورد صفویه هست، بگید. (چند تا مطلب در مورد صفویه نوشتید گفتم شاید براتون جالب باشه.)